تغییری که اینده را عوض کرد
رمان ها رو رو تو کالکشن گزاشتم.. هر کی خواست بره از اونجا بخونه..
پارت ۴
یونگی دست ات رو گرفت
- میشه شمارتو بدی که باهات در تماس باشم؟
باش..(یه شماره ای حالا..)
-مرسی میبینمت..
فعلا
ات رفت و یونگی هم چند دقیقه بعد پیش اعضا برگشت..
ته= هه ۱۰ ساعته رفتی کجایی؟
_گفته بودم که رفته بودم سرویس😑
مراسم تا ساعت ۲ شب ادامه داشت.. بالاخره تموم شد و همه ی ایدلا و کسانی که اونجا بودن کم کم از اونجا میرفتن..
یونگی منتظر ات بود ولی ندیدش
ات پنج دقیقه پیش لباساشو تو اتاق پرو عوض کرده بود و زودتر مجلس رو ترک کرده بود چون فردا باید برای عکاسی برندی که سفیرش بود به جلسه عکاسی میرفت..
جیهوپ= یونگی.. دنبال کسی میگردی؟
_نه... بریم
جی کی= اره هیونگ ما هم باور کردیم..
_ گفتم بریم. ـ
یونکی و اعضا از مجلس خارج شدن و به بیرون از ساختمون رسیدن..
یونگی سوار ماشین خودش شد و منتظر بقیه اعضا بود تا با هم سوار متشین بشن و راه بیفتن..
جین و نامجون با هم داشتن سر اینکه چرا وسط مجلس هی صحبت میکرده و نمیگذاشته به عنوان لیدر گروه کارش رو درست انجام بده.. جین عصبلنی شد و سریع برگشت تا سفر ماشین یونگی بشه که به دختری که توی پیاده رو بود برخورد کرد..
جین=خیلی عذر میخوام... ببخشید اصلا ندیدمتون...
با چیزی کت جین گفد همه با تعحب به ماجرا سر جای خودشون خشکشون زد....
پارت ۴
یونگی دست ات رو گرفت
- میشه شمارتو بدی که باهات در تماس باشم؟
باش..(یه شماره ای حالا..)
-مرسی میبینمت..
فعلا
ات رفت و یونگی هم چند دقیقه بعد پیش اعضا برگشت..
ته= هه ۱۰ ساعته رفتی کجایی؟
_گفته بودم که رفته بودم سرویس😑
مراسم تا ساعت ۲ شب ادامه داشت.. بالاخره تموم شد و همه ی ایدلا و کسانی که اونجا بودن کم کم از اونجا میرفتن..
یونگی منتظر ات بود ولی ندیدش
ات پنج دقیقه پیش لباساشو تو اتاق پرو عوض کرده بود و زودتر مجلس رو ترک کرده بود چون فردا باید برای عکاسی برندی که سفیرش بود به جلسه عکاسی میرفت..
جیهوپ= یونگی.. دنبال کسی میگردی؟
_نه... بریم
جی کی= اره هیونگ ما هم باور کردیم..
_ گفتم بریم. ـ
یونکی و اعضا از مجلس خارج شدن و به بیرون از ساختمون رسیدن..
یونگی سوار ماشین خودش شد و منتظر بقیه اعضا بود تا با هم سوار متشین بشن و راه بیفتن..
جین و نامجون با هم داشتن سر اینکه چرا وسط مجلس هی صحبت میکرده و نمیگذاشته به عنوان لیدر گروه کارش رو درست انجام بده.. جین عصبلنی شد و سریع برگشت تا سفر ماشین یونگی بشه که به دختری که توی پیاده رو بود برخورد کرد..
جین=خیلی عذر میخوام... ببخشید اصلا ندیدمتون...
با چیزی کت جین گفد همه با تعحب به ماجرا سر جای خودشون خشکشون زد....
۶.۰k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.