{روانشناسی ۱}
{روانشناسی_۱}
دل کندن در هفت مرحله
زندگی بعد از مرگ,قطع یک رابطه عاطفی,رابطه شکست خورده
طرد کردن انتخابی است که او انجام داده و شما هنوزهم شخصیت باارزش و منحصر به فردی هستید با هدف ها، استعداد ها و نظرات خاص خود...
بدترین ضربه در زندگی بعد از مرگ ، طلاق یا قطع یک رابطه عاطفی است. بحران بزرگی است که تأثیر عظیمی بر شخص می گذارد و احساسات را درگیر می کند. شاید هر کس یک بار چنین حالتی را تجربه کرده باشد. اگر شما در حال طلاق هستید غم ویأس را تجربه خواهید کرد.
جدایی از یک دیدگاه هفت مرحله دارد:
اول: ازبین رفتن علاقه
بعد از خوشحالی حاصل از علاقمند شدن، یک فکر به ذهن خطور می کند: کسی را که دوستش دارم بدی هایی هم دارد. مثلا خیلی خودمحور است. یا بچه ها را بیشتر از من دوست دارد و .. اگر این احساسات رفع نشوند، رابطه به مخاطره می افتد.
دوم: فرسایش
ناامیدی و عیب جویی، جلو علاقه و جذابیت را سد می کند. دیگر وقت آن رسیده با هم صحبت کنند یا به یک مشاور رجوع کنند. اگر تغییری حاصل نشود رابطه به این سمت پیش خواهد رفت:به هم توهین می کنند، برای جلب توجه مسابقه می دهند، ولخرجی می کنند، به چیزهای جدیدی علاقه پیدا می کنند، به هم بدبین می شوند، نمی خواهند یکدیگر را ببینند و ...
سوم: کنده شدن
از هم دوری می کنند تا کمتر غصه بخورند و ادامه این جدایی احتمال بهبود روابط را بسیار کم می کند.گاهی فقط یکی از طرفین در این مرحله است. در این مرحله خیلی کم با هم صحبت می کنند، می گویند "مهم نیست" حتی اگر واقعاً در عذاب باشند! به فکر یک همسر جدید می افتند، نمی دانند بمانند یا بروند و گاهی به عصبانیت متوسل می شوند، چون جدایی را آسان تر می کند.
چهارم:جدایی فیزیکی
این به معنای قطعی بودن از بین رفتن رابطه است. قبلا می گفتند تفاهم نداریم، خیلی دعوا می کنیم، اما حالا دیگر اصلاً رابطه ای وجود ندارد. تنهایی، ترس و احساس شکست وجود دارد.
پنجم: سوگواری
هر کس از کسی که روزگاری دوستش داشته جدا شود، حتی اگر از او متنفر هم باشد، عزادار می شود. حداقل این که یک رویای شیرین بر باد رفته است. این افراد در عین ناامیدی به خاطرات گذشته پناه می برند، دچار ملغمه ای از اندوه، عصبانیت، احساس گناه ، ترس و امید می شوند و وقتشان بیشتر صرف احیای ارتباط های کهنه می شود؛ چه موجود مزخرفی بود، باید اینطوری رفتار می کرد، تقصیر کی بود و ...باید این احساسات کهنه را دور بریزند.
ششم: یک زندگی نو
به جای گذشته بر آینده تمرکز می کنند. کمی هم وسواس به خرج می دهند. لباس های نو می پوشند، چیزهای جدید می خورند، مهمانی می دهند، به شدت کار می کنند. بعضی ها شدیداً دنبال یک عشق جدید می گردند، عده ای از روابط جنسی متنفر می شوند، برخی هم از هر رابطه عاطفی رو می گردانند.
هفتم: تطبیق
خوشبختانه اکثر آدم ها پس از چنین شکستی عاقل تر، محکم تر ، قوی تر و پخته تر می شوند، دوستان بهتری پیدا می کنند، برنامه های منطقی برای آینده می ریزند، شب ها راحت می خوابند و به سوی آینده ای بهتر پیش می روند.
هیچ کس عیناً مثل هیچ کس دیگری نیست. بعضی ها یک مرحله را جا می اندازند، بعضی ها در یک مرحله متوقف می شوند، عده ای هم ساکت و سریع تمامی مراحل را طی می کنند. اگر در مرحله دو یا سه گیر کرده اید و همسرتان برای مراجعه به مشاور روی خوش نشان نمی دهد خودتان دست به کار شوید. اگر بعد از سه ماه هنوز عزادار یک رابطه شکست خورده هستید به یک مشاور مراجعه کنید.
اعتقاد عمومی بر این است که بعد از طلاق هر دو طرف پنجاه- پنجاه مقصر هستند. الزاماً این طور نیست. شاید مقصر عمده فقط یک طرف( نیازها، شخصیت، افکار غیر منطقی یا مشکلات عاطفی) باشد. شاید هم هیچ کس مقصر نباشد، فقط علاقه ها، ارزش ها ، عقاید و شیوه زندگی شان متفاوت بوده است. خودتان را سرزنش نکنید، سعی کنید در آینده مراقب این تفاوت ها باشید.
{مجله کوردان مانا}
دل کندن در هفت مرحله
زندگی بعد از مرگ,قطع یک رابطه عاطفی,رابطه شکست خورده
طرد کردن انتخابی است که او انجام داده و شما هنوزهم شخصیت باارزش و منحصر به فردی هستید با هدف ها، استعداد ها و نظرات خاص خود...
بدترین ضربه در زندگی بعد از مرگ ، طلاق یا قطع یک رابطه عاطفی است. بحران بزرگی است که تأثیر عظیمی بر شخص می گذارد و احساسات را درگیر می کند. شاید هر کس یک بار چنین حالتی را تجربه کرده باشد. اگر شما در حال طلاق هستید غم ویأس را تجربه خواهید کرد.
جدایی از یک دیدگاه هفت مرحله دارد:
اول: ازبین رفتن علاقه
بعد از خوشحالی حاصل از علاقمند شدن، یک فکر به ذهن خطور می کند: کسی را که دوستش دارم بدی هایی هم دارد. مثلا خیلی خودمحور است. یا بچه ها را بیشتر از من دوست دارد و .. اگر این احساسات رفع نشوند، رابطه به مخاطره می افتد.
دوم: فرسایش
ناامیدی و عیب جویی، جلو علاقه و جذابیت را سد می کند. دیگر وقت آن رسیده با هم صحبت کنند یا به یک مشاور رجوع کنند. اگر تغییری حاصل نشود رابطه به این سمت پیش خواهد رفت:به هم توهین می کنند، برای جلب توجه مسابقه می دهند، ولخرجی می کنند، به چیزهای جدیدی علاقه پیدا می کنند، به هم بدبین می شوند، نمی خواهند یکدیگر را ببینند و ...
سوم: کنده شدن
از هم دوری می کنند تا کمتر غصه بخورند و ادامه این جدایی احتمال بهبود روابط را بسیار کم می کند.گاهی فقط یکی از طرفین در این مرحله است. در این مرحله خیلی کم با هم صحبت می کنند، می گویند "مهم نیست" حتی اگر واقعاً در عذاب باشند! به فکر یک همسر جدید می افتند، نمی دانند بمانند یا بروند و گاهی به عصبانیت متوسل می شوند، چون جدایی را آسان تر می کند.
چهارم:جدایی فیزیکی
این به معنای قطعی بودن از بین رفتن رابطه است. قبلا می گفتند تفاهم نداریم، خیلی دعوا می کنیم، اما حالا دیگر اصلاً رابطه ای وجود ندارد. تنهایی، ترس و احساس شکست وجود دارد.
پنجم: سوگواری
هر کس از کسی که روزگاری دوستش داشته جدا شود، حتی اگر از او متنفر هم باشد، عزادار می شود. حداقل این که یک رویای شیرین بر باد رفته است. این افراد در عین ناامیدی به خاطرات گذشته پناه می برند، دچار ملغمه ای از اندوه، عصبانیت، احساس گناه ، ترس و امید می شوند و وقتشان بیشتر صرف احیای ارتباط های کهنه می شود؛ چه موجود مزخرفی بود، باید اینطوری رفتار می کرد، تقصیر کی بود و ...باید این احساسات کهنه را دور بریزند.
ششم: یک زندگی نو
به جای گذشته بر آینده تمرکز می کنند. کمی هم وسواس به خرج می دهند. لباس های نو می پوشند، چیزهای جدید می خورند، مهمانی می دهند، به شدت کار می کنند. بعضی ها شدیداً دنبال یک عشق جدید می گردند، عده ای از روابط جنسی متنفر می شوند، برخی هم از هر رابطه عاطفی رو می گردانند.
هفتم: تطبیق
خوشبختانه اکثر آدم ها پس از چنین شکستی عاقل تر، محکم تر ، قوی تر و پخته تر می شوند، دوستان بهتری پیدا می کنند، برنامه های منطقی برای آینده می ریزند، شب ها راحت می خوابند و به سوی آینده ای بهتر پیش می روند.
هیچ کس عیناً مثل هیچ کس دیگری نیست. بعضی ها یک مرحله را جا می اندازند، بعضی ها در یک مرحله متوقف می شوند، عده ای هم ساکت و سریع تمامی مراحل را طی می کنند. اگر در مرحله دو یا سه گیر کرده اید و همسرتان برای مراجعه به مشاور روی خوش نشان نمی دهد خودتان دست به کار شوید. اگر بعد از سه ماه هنوز عزادار یک رابطه شکست خورده هستید به یک مشاور مراجعه کنید.
اعتقاد عمومی بر این است که بعد از طلاق هر دو طرف پنجاه- پنجاه مقصر هستند. الزاماً این طور نیست. شاید مقصر عمده فقط یک طرف( نیازها، شخصیت، افکار غیر منطقی یا مشکلات عاطفی) باشد. شاید هم هیچ کس مقصر نباشد، فقط علاقه ها، ارزش ها ، عقاید و شیوه زندگی شان متفاوت بوده است. خودتان را سرزنش نکنید، سعی کنید در آینده مراقب این تفاوت ها باشید.
{مجله کوردان مانا}
۹.۲k
۱۴ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.