وقتی حواست نیست و قرص ضد افسردگیت رو پیدا میکنن
وقتی حواست نیست و قرص ضد افسردگیت رو پیدا میکنن
نامجون: با قوطی قرص با حالت شوکه میاد پیشت و همینجور که به قوطی رو میگیره جلو تو نگاه میکنه و خیلی جدی جوری که میترسی ازش میگه: جدی؟
جین: وقتی تمیز کاری تموم میشه و میشنید استراحت کنید و تو میخندی خیلی جدی میگه: الکی ادا برام در نیار خود واقعیت رو نشون بده. خنده ات محو میشه میگی منظورشو نمیفهمی که قوطی رو از توی جیبش میاره بیرون و میزاره جلوت و میگه: منظورم اینه.. متوجه ای؟
یونگی: هولی قوطی رو از زیر تخت پیدا میکنه و وقتی یونگی قوطی رو میبینه سریع میاد توی آشپزخونه و قوطی رو میگیره بالا و میگه: فقط بگو از کی و چطور شروع شد
جیهوپ: ناباورانه منتظرت میمونه تا بیای خونه و وقتی میرسه سریع میاد جلوت و بدون معطلی میگه: رفته بودی نسخه ات رو بگیری؟
و قوطی خالی رو بهت نشون میده
جیمین: داشتید خونه رو مرتب میکردید که متوجه میشی مدت زیادیه جیمین توی اتاق و وقتی میری میبینی پشت بهت وایساده ولی تو قوطی رو توی دستش میبینی وارد اتاق میشی که متوجه ات میشه و میچرخه سمتت جوری معصوم بهت نگاه میکنه که همه چیز رو بهش میگی و با بغض میگه: اینقدر لایقت نداشتم که توی دوره درمانت همراهیت کنم؟ و با درد میزنه زیر گزیه( خب من بمیرمممممم برات💔😭)
تهیونگ: وقتی قوطی خالی قرص رو از توی کمد بین لباسات پیدا میکنه تو توی کشور نبودی و توی این مدت تهیونگ خیلی خودشو سرزنش میکنه که چرا بیشتر مراقبت نبوده و توجه لازم رو بهت نداشته و اینقدر دیر متوجه شده( بمیرم🥲)
کوک: بچه تون قضیه رو لو میده و میگه تو رو در حال خوردن یه قرص و قایم کردنش دیده منتظر میمونه و مچت رو میگیره و وقتی روی قوطی رو میخونه با اخم غلیظ ( دقت کنید غلیظظظظ) میگه: اینقدر غریبه ام که بچم باید بیاد بگه زیر دماغ من زنم داره قرص مصرف میکنه؟
نامجون: با قوطی قرص با حالت شوکه میاد پیشت و همینجور که به قوطی رو میگیره جلو تو نگاه میکنه و خیلی جدی جوری که میترسی ازش میگه: جدی؟
جین: وقتی تمیز کاری تموم میشه و میشنید استراحت کنید و تو میخندی خیلی جدی میگه: الکی ادا برام در نیار خود واقعیت رو نشون بده. خنده ات محو میشه میگی منظورشو نمیفهمی که قوطی رو از توی جیبش میاره بیرون و میزاره جلوت و میگه: منظورم اینه.. متوجه ای؟
یونگی: هولی قوطی رو از زیر تخت پیدا میکنه و وقتی یونگی قوطی رو میبینه سریع میاد توی آشپزخونه و قوطی رو میگیره بالا و میگه: فقط بگو از کی و چطور شروع شد
جیهوپ: ناباورانه منتظرت میمونه تا بیای خونه و وقتی میرسه سریع میاد جلوت و بدون معطلی میگه: رفته بودی نسخه ات رو بگیری؟
و قوطی خالی رو بهت نشون میده
جیمین: داشتید خونه رو مرتب میکردید که متوجه میشی مدت زیادیه جیمین توی اتاق و وقتی میری میبینی پشت بهت وایساده ولی تو قوطی رو توی دستش میبینی وارد اتاق میشی که متوجه ات میشه و میچرخه سمتت جوری معصوم بهت نگاه میکنه که همه چیز رو بهش میگی و با بغض میگه: اینقدر لایقت نداشتم که توی دوره درمانت همراهیت کنم؟ و با درد میزنه زیر گزیه( خب من بمیرمممممم برات💔😭)
تهیونگ: وقتی قوطی خالی قرص رو از توی کمد بین لباسات پیدا میکنه تو توی کشور نبودی و توی این مدت تهیونگ خیلی خودشو سرزنش میکنه که چرا بیشتر مراقبت نبوده و توجه لازم رو بهت نداشته و اینقدر دیر متوجه شده( بمیرم🥲)
کوک: بچه تون قضیه رو لو میده و میگه تو رو در حال خوردن یه قرص و قایم کردنش دیده منتظر میمونه و مچت رو میگیره و وقتی روی قوطی رو میخونه با اخم غلیظ ( دقت کنید غلیظظظظ) میگه: اینقدر غریبه ام که بچم باید بیاد بگه زیر دماغ من زنم داره قرص مصرف میکنه؟
۱۰.۸k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.