محبت تو اگر با من دروغی از سر ناچاری ست
محبت تو اگر با من دروغی از سر ناچاریست
دل از محبت من بردار، خیانت تو وفاداریست
فدای سرخی لبهایت هر آنچه خون جگر خوردم
دل شکسته عاشق را چه احتیاج به دلداریست
کسی حقیقت مستی را نشان نداد به ما، افسوس!
شراب خوردن ما بی هم فقط فرار ز هشیاریست
ز دل بریدن و دل بستن به یک طرف متمایل شو
که آنچه من ز تو می بینم؛ نه اشتیاق نه بیزاریست
چو کوه دید غرض دریاست، به رود اجازه رفتن داد
ز دوست دست کشیدن گاه، غرور نیست؛ فداکاریست
فاضل_نظری
دل از محبت من بردار، خیانت تو وفاداریست
فدای سرخی لبهایت هر آنچه خون جگر خوردم
دل شکسته عاشق را چه احتیاج به دلداریست
کسی حقیقت مستی را نشان نداد به ما، افسوس!
شراب خوردن ما بی هم فقط فرار ز هشیاریست
ز دل بریدن و دل بستن به یک طرف متمایل شو
که آنچه من ز تو می بینم؛ نه اشتیاق نه بیزاریست
چو کوه دید غرض دریاست، به رود اجازه رفتن داد
ز دوست دست کشیدن گاه، غرور نیست؛ فداکاریست
فاضل_نظری
۱۳.۰k
۱۷ آبان ۱۴۰۱