P14
( جونگ کوک )
یادم اومد باید برم شرکت ب ته زنگ زدم و گفتم نمیتونیم بریم بیرون لباس پوشیدمو راهی شرکت شدم...
( ا.ت )
لباسمو پوشیدم و راه افتادم ب سمت شرکت
....
میکاپمو انجام دادن لباس رو پوشیدم و رفتم چند مدل وایسادم تا عکس بگیرن ک یهو صدای داد شنیدم این صدا اشنا بود...
( جونگ کوک )
منشی : اقای جئون خوش اومدید راستی ی خانم جدید استخدام کردیم
چ غلطی کردی ؟
منشی : معذرت میخوام اما نیروی کار دیگ نداشتیم
با اجازه کی همچین کاری کردی ( تقریبا با داد )
منشی : ( سرشو انداخت پایین ) اقا متاسفم....
( دستشو گذاشت رو پیشونیش و نفس کلافه ای کشید ) کجاست میخوام ببینمش
....
( ا.ت )
ک یهو با صورت اخمو کوک رو ب رو شدم
کوک : ا.ت ؟! ت اینجا چیکار میکنی
ک...کوک ! من باید بپرسم ت چر اینجایی
کوک : شوخیت گرفته ؟ اینجا شرکت منه نکنه ت رو استخدام کردن
م...من واقعا متاسفم کوک نمیدونستم
منشی : اقا شما همو میشناسید ؟
کوک : فقط برو
منشی : چشم
کوک : ا.ت همراهم بیا
سرمو انداختم پایین و دنبالش راه افتادم....
شرایط :
10 لایک
4 کامنت
یادم اومد باید برم شرکت ب ته زنگ زدم و گفتم نمیتونیم بریم بیرون لباس پوشیدمو راهی شرکت شدم...
( ا.ت )
لباسمو پوشیدم و راه افتادم ب سمت شرکت
....
میکاپمو انجام دادن لباس رو پوشیدم و رفتم چند مدل وایسادم تا عکس بگیرن ک یهو صدای داد شنیدم این صدا اشنا بود...
( جونگ کوک )
منشی : اقای جئون خوش اومدید راستی ی خانم جدید استخدام کردیم
چ غلطی کردی ؟
منشی : معذرت میخوام اما نیروی کار دیگ نداشتیم
با اجازه کی همچین کاری کردی ( تقریبا با داد )
منشی : ( سرشو انداخت پایین ) اقا متاسفم....
( دستشو گذاشت رو پیشونیش و نفس کلافه ای کشید ) کجاست میخوام ببینمش
....
( ا.ت )
ک یهو با صورت اخمو کوک رو ب رو شدم
کوک : ا.ت ؟! ت اینجا چیکار میکنی
ک...کوک ! من باید بپرسم ت چر اینجایی
کوک : شوخیت گرفته ؟ اینجا شرکت منه نکنه ت رو استخدام کردن
م...من واقعا متاسفم کوک نمیدونستم
منشی : اقا شما همو میشناسید ؟
کوک : فقط برو
منشی : چشم
کوک : ا.ت همراهم بیا
سرمو انداختم پایین و دنبالش راه افتادم....
شرایط :
10 لایک
4 کامنت
۶.۳k
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.