زندگی مخفی پارت ۷۵
#زندگی_مخفی
پارت ۷۵
..دید جنی..
نمیدونم با کدوم اراده ای پاشدم اومدم اینجا
آخه چطوری ممکنه بزارن من اینجا بمونم
یه دقیقه منتظر بودم کسی نیومد چرخیدم که برم یه دفعه صدایی شنیدم
تهیونگ:جنی کیم
با شنیدن صداش بغض کردم
جنی:س...س..سلام
تهیونگ:اینجا چیکار میکنی
میدونی اگه الان اعضا ببیننت میکشنت
جنی:من....من...بابت همه کارهایی که کردم متأسفم
اگه اگه بزارید کمکتون کنم ممنون میشم
اونا جونگکوک رو که گرفتن دارن اذیتش میکنن من نمیتونم ببینم
تهیونگ:تو به چه جرئتی اومدی اینجا
میدونی اگه اعضا ببیننت میکشنت تو میدونی باهاشون چیکار کردید
جنی:میدونم و متاسفم
ولی میخوام همشو جبران کنم
تازه یه خبر خوب براتون دارم
تهیونگ:چی شده
جنی:دختر خوشگله بیا اینجا
رزی:آخه چه وضع اسم صدا کردنه
تهیونگ:ر....رزی؟؟
رزی:سلام ته
خوشحالم که دوباره میبینمت
رزی پرید بغل تهیونگ
وای خدا ما چقدر به اینا بدی کردیم
رزی:تهیونگ میشه بریم خونه من خیلی صبر کردم
تهیونگ:میشه یکی بهم بگه اینجا چه خبره
رزی:جنی بیا بریم بالا
جنی: مطمئنی؟؟
رزی:بیا دیگه
رفتیم بالا
تهیونگ جلو تر از منو رزی رفت
تهیونگ:خب بچه ها دوتا خبر داریم که بهتره خودتون ببینین
رزی از پشت سر تهیونگ اومد اینور و منم با خودش کشید
رزی:سلام بچه ها
جیمین چشماش برق زد و دوید و رزی رو بغل کرد یه طوری فشارش داد که با خودم گفتم الان خفه میشه
جیمین:رزی رزی برگشتی
من قربونت برم
قول بده دیگه تنهام نزاری
رزی عاشقتم
نونا قول بده دیگه نمیری
رزی آروم دستشو از زیر دستای جیمین درآورد و متقابلا بغلش کرد
رزی:آره آره برگشتم
و قول میدم دیگه تنهات نزارم
جیمین چشماشو تا باز کرد با من چشم تو چشم شد
و از رزی جدا شد
جیمین:این....این...اینجا چیکار میکنه
رزی:جیمین آروم باش
باشه
جنی خودت رو کامل معرفی کن
جنی:سلام
جیمین:چرا اومده اینجا
جیسو:جیمین زشته عه
جنی ادامه بده ببینم
جنی:اول از همه من
بابت تمام کارهایی که کردم متاسفم
اول از همه از تو جیمین منو ببخش
من واقعا در حقت بدی کردم
و از همه شما معذرت میخوام
میدونم توی این مدت چیکار کردم
و واقعا به خاطرش متاسفم
حاضرم به پای همتون بیوفتم و عذر خواهی کنم
جین:جنی نیاز به این کار نیست
ما تورو میبخشیم
جیسو:حالا میخوای به گروه ما بپیوندی ؟
جنی: واقعا میزارید؟؟
اهیون:بله جنی خانم حالا قبول میکنید
جنی:ممنونم و بله
تهیونگ:جنی من فقط به خاطر جونگکوک میبخشمت و به دلیل اون کمکی که بهم کرده بودی
جیمین:ای خدااا
پس منم به خاطر جونگکوک میبخشمت
رزی:جنی خوش اومدی
پریدم بغل رزی
جنی:ممنونم
جیمین با صدایی که به گوش همه برسه گفت:کاپل های گ...ی کافی نبود الآنم که کاپل ل...ز. داریم عالی شد
پارت ۷۵
..دید جنی..
نمیدونم با کدوم اراده ای پاشدم اومدم اینجا
آخه چطوری ممکنه بزارن من اینجا بمونم
یه دقیقه منتظر بودم کسی نیومد چرخیدم که برم یه دفعه صدایی شنیدم
تهیونگ:جنی کیم
با شنیدن صداش بغض کردم
جنی:س...س..سلام
تهیونگ:اینجا چیکار میکنی
میدونی اگه الان اعضا ببیننت میکشنت
جنی:من....من...بابت همه کارهایی که کردم متأسفم
اگه اگه بزارید کمکتون کنم ممنون میشم
اونا جونگکوک رو که گرفتن دارن اذیتش میکنن من نمیتونم ببینم
تهیونگ:تو به چه جرئتی اومدی اینجا
میدونی اگه اعضا ببیننت میکشنت تو میدونی باهاشون چیکار کردید
جنی:میدونم و متاسفم
ولی میخوام همشو جبران کنم
تازه یه خبر خوب براتون دارم
تهیونگ:چی شده
جنی:دختر خوشگله بیا اینجا
رزی:آخه چه وضع اسم صدا کردنه
تهیونگ:ر....رزی؟؟
رزی:سلام ته
خوشحالم که دوباره میبینمت
رزی پرید بغل تهیونگ
وای خدا ما چقدر به اینا بدی کردیم
رزی:تهیونگ میشه بریم خونه من خیلی صبر کردم
تهیونگ:میشه یکی بهم بگه اینجا چه خبره
رزی:جنی بیا بریم بالا
جنی: مطمئنی؟؟
رزی:بیا دیگه
رفتیم بالا
تهیونگ جلو تر از منو رزی رفت
تهیونگ:خب بچه ها دوتا خبر داریم که بهتره خودتون ببینین
رزی از پشت سر تهیونگ اومد اینور و منم با خودش کشید
رزی:سلام بچه ها
جیمین چشماش برق زد و دوید و رزی رو بغل کرد یه طوری فشارش داد که با خودم گفتم الان خفه میشه
جیمین:رزی رزی برگشتی
من قربونت برم
قول بده دیگه تنهام نزاری
رزی عاشقتم
نونا قول بده دیگه نمیری
رزی آروم دستشو از زیر دستای جیمین درآورد و متقابلا بغلش کرد
رزی:آره آره برگشتم
و قول میدم دیگه تنهات نزارم
جیمین چشماشو تا باز کرد با من چشم تو چشم شد
و از رزی جدا شد
جیمین:این....این...اینجا چیکار میکنه
رزی:جیمین آروم باش
باشه
جنی خودت رو کامل معرفی کن
جنی:سلام
جیمین:چرا اومده اینجا
جیسو:جیمین زشته عه
جنی ادامه بده ببینم
جنی:اول از همه من
بابت تمام کارهایی که کردم متاسفم
اول از همه از تو جیمین منو ببخش
من واقعا در حقت بدی کردم
و از همه شما معذرت میخوام
میدونم توی این مدت چیکار کردم
و واقعا به خاطرش متاسفم
حاضرم به پای همتون بیوفتم و عذر خواهی کنم
جین:جنی نیاز به این کار نیست
ما تورو میبخشیم
جیسو:حالا میخوای به گروه ما بپیوندی ؟
جنی: واقعا میزارید؟؟
اهیون:بله جنی خانم حالا قبول میکنید
جنی:ممنونم و بله
تهیونگ:جنی من فقط به خاطر جونگکوک میبخشمت و به دلیل اون کمکی که بهم کرده بودی
جیمین:ای خدااا
پس منم به خاطر جونگکوک میبخشمت
رزی:جنی خوش اومدی
پریدم بغل رزی
جنی:ممنونم
جیمین با صدایی که به گوش همه برسه گفت:کاپل های گ...ی کافی نبود الآنم که کاپل ل...ز. داریم عالی شد
۲.۶k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.