چند شاتی تهیونگ p4 و اخر (ترکم نکن)
تهیونگ ویو:
تهیونگ:همه جا دنبال ا. ت گشتم حتی پدرشم نمیدونست کجاس یهو گوشیم زنگ خورد به امید اینکه هیونا باشه نه ولی نبود یه شماره ناشناس بود
تهیونگ:الو بله؟
دکتر:از بیمارستان زنگ میزنم شما نسبتی با خانم هیونا دارید؟
تهیونگ:بله چطور خوبههه؟؟ الان اونجاس اسم بیمارستان چیه من میام اونجا
دکتر:نیاید ایشون فوت شدن
تهیونگ:چ... چ.. چ.... چیی گفتید؟
دکتر:متاسفانه تومور مغزی مشکل قلبی و درد معده و اسیب روده داشتن
تهیونگ:چیی چرا به من نگف اون همه استفراغ و رنگ پریدن برای همین بود من واقعا احمقم از خودم متنفرممممم هییییوننناااااااااااااااا(اسمشو با داد خیلی بلند)
دکتر:ایشون به ما یه چیزی دادن و گفتم به عزیز ترین کسشون یعنی شما بدیم میشه بیاین اینجا؟
تهیونگ:ب.بعله
رسیدم بیمارستان همش گریه هام صورتمو خیس میکردن
(برگشته خونه الان)
تهیونگ:دکتر یه نوار ویدیویی داده بود
ای دختره احمقق نباید بهم میگفتی نباید خدافظی میکردی نباید... نبایدد... هیونای احمقه کودن چرا این کارو کردی میزاشتی ببینمت بغلت میکردم بوست میکردم تو همه چیزم شدی و بعد گذاشتی رفتییی😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
نوار رو گذاشتم گریه هامو و افکارم تموم نمیشدن چه کارایی که دلم نمیخواست با هیونا انجام بدیم با هم ای زندگی نامرددددددددددد
پلی شد:سلام اوپا تهیونگ خوبی؟ ببخشید میدونم ولت کردم ببخشید که نگران شدی من فقط نمیخواستم درگیر موضوع های من بشی
تهیونگ:(همینطور اشک میریزه و خون گریه میکنه)
نوار:منو ببخش که انقدر اذیتت کردم من فقط نمیخواستم منو ببینی که زشت شدم و درد های شیمی درمانی رو تحمل میکنم نمیخواستم بهت این چیزا رو بگم فک کنم وقتی اینو میبینی من مردم میشه منو فراموش نکنی؟ راستی ببین چقدر زشت شدم دیگه خوشگل نیستم همه ی موهام ریخته و تو منو اینجوری دوست نداری
تهیونگ:معلومه که خوشگلیو دوست دارم هیونای زیبای من😭😭😭😭😭😭😭😭😭
ازت ممنونم بابت اینکه انقدر مهربون و خوب بودی ببخشید که هیچوقت نتونستم بهت بگم که چقدر عاشقتم من عاشقتم کیم تهیونگ تو تموم زندگیم شدی ولی زندگی من کوتاه و نامرد بود من...من دلم برات تنگ میشه تهیونگ چون تو همه چیزمی امیدوارم بابت تمام کارایی که کردم و ناراحتت کردم منو ببخشی چون فقط تورو دارم
صدای پرستار توی نوار ویدیویی:خانم هیونا نوبت شماست
هیونا توی نوار:اوه صدام کردن باید برم اتاق عمل من میدونم که زنده بیرون نمیام تروخدا منو فراموش نکن من همیشه از اون بالا حواسم بهت هست لطفا گریه نکن و ناراحت نباش خوب غذا بخور به خودت برس حتی خواستی ازدواج کن و بچه دارشو من همیشه تورو یادم میمونه همیشه از اون بالا نگات میکنم حواست به کسی که من عاشقشم باشه عاشقتم بای.
نوار تموم شد تهیونگ جوری گریه میکرد که حالش بد شده بود توی صورت خودش میزد و خودشو سرزنش میکرد که چرا نفهمید هیونا اینجوریه همش گریه میکرد و حسرت میخورد که نتونست با هیونا باشه ناراحت بود... کل زندگیه تهیونگو مچاله کردن و عشقش مرد و الان
عشقی که دیگه وجود نداره و تو اسموناس داشت باهاش توی یه نوار ویدیویی مسخره حرف میزد کسی که دیگه وجود نداشت روزها میگذشت و تهیونگ هیچی نمیخورد هیچی همش لباسای هیونا رو بو میکرد و روزی صدبار اون ویدیو رو میدید و عکساشونو باهم نگاه میکرد افسرده شده بود یه افسرده تمام معنا زندگی به هیچ دردی نمیخورد تهیونگ رفت روی پشت بوم بیشتر نزدیک شد به لبه و خودشو پرت کرد پایین یک لحظه که پلک میزد به زمین هی نزدیک تر و نزدیک تر میشد تا اینکه همه چی سیاه و تار شد و دیگه هیچی نفهمید.
تهیونگ رفت پیشه هیونا و امیدوارم که اونجا باهم خوشحال و خوشبخت باشن.
پایان.
میدونم خیلی غمگینه خودم گریم گرفت😭😭◼️◼️💔
تهیونگ:همه جا دنبال ا. ت گشتم حتی پدرشم نمیدونست کجاس یهو گوشیم زنگ خورد به امید اینکه هیونا باشه نه ولی نبود یه شماره ناشناس بود
تهیونگ:الو بله؟
دکتر:از بیمارستان زنگ میزنم شما نسبتی با خانم هیونا دارید؟
تهیونگ:بله چطور خوبههه؟؟ الان اونجاس اسم بیمارستان چیه من میام اونجا
دکتر:نیاید ایشون فوت شدن
تهیونگ:چ... چ.. چ.... چیی گفتید؟
دکتر:متاسفانه تومور مغزی مشکل قلبی و درد معده و اسیب روده داشتن
تهیونگ:چیی چرا به من نگف اون همه استفراغ و رنگ پریدن برای همین بود من واقعا احمقم از خودم متنفرممممم هییییوننناااااااااااااااا(اسمشو با داد خیلی بلند)
دکتر:ایشون به ما یه چیزی دادن و گفتم به عزیز ترین کسشون یعنی شما بدیم میشه بیاین اینجا؟
تهیونگ:ب.بعله
رسیدم بیمارستان همش گریه هام صورتمو خیس میکردن
(برگشته خونه الان)
تهیونگ:دکتر یه نوار ویدیویی داده بود
ای دختره احمقق نباید بهم میگفتی نباید خدافظی میکردی نباید... نبایدد... هیونای احمقه کودن چرا این کارو کردی میزاشتی ببینمت بغلت میکردم بوست میکردم تو همه چیزم شدی و بعد گذاشتی رفتییی😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
نوار رو گذاشتم گریه هامو و افکارم تموم نمیشدن چه کارایی که دلم نمیخواست با هیونا انجام بدیم با هم ای زندگی نامرددددددددددد
پلی شد:سلام اوپا تهیونگ خوبی؟ ببخشید میدونم ولت کردم ببخشید که نگران شدی من فقط نمیخواستم درگیر موضوع های من بشی
تهیونگ:(همینطور اشک میریزه و خون گریه میکنه)
نوار:منو ببخش که انقدر اذیتت کردم من فقط نمیخواستم منو ببینی که زشت شدم و درد های شیمی درمانی رو تحمل میکنم نمیخواستم بهت این چیزا رو بگم فک کنم وقتی اینو میبینی من مردم میشه منو فراموش نکنی؟ راستی ببین چقدر زشت شدم دیگه خوشگل نیستم همه ی موهام ریخته و تو منو اینجوری دوست نداری
تهیونگ:معلومه که خوشگلیو دوست دارم هیونای زیبای من😭😭😭😭😭😭😭😭😭
ازت ممنونم بابت اینکه انقدر مهربون و خوب بودی ببخشید که هیچوقت نتونستم بهت بگم که چقدر عاشقتم من عاشقتم کیم تهیونگ تو تموم زندگیم شدی ولی زندگی من کوتاه و نامرد بود من...من دلم برات تنگ میشه تهیونگ چون تو همه چیزمی امیدوارم بابت تمام کارایی که کردم و ناراحتت کردم منو ببخشی چون فقط تورو دارم
صدای پرستار توی نوار ویدیویی:خانم هیونا نوبت شماست
هیونا توی نوار:اوه صدام کردن باید برم اتاق عمل من میدونم که زنده بیرون نمیام تروخدا منو فراموش نکن من همیشه از اون بالا حواسم بهت هست لطفا گریه نکن و ناراحت نباش خوب غذا بخور به خودت برس حتی خواستی ازدواج کن و بچه دارشو من همیشه تورو یادم میمونه همیشه از اون بالا نگات میکنم حواست به کسی که من عاشقشم باشه عاشقتم بای.
نوار تموم شد تهیونگ جوری گریه میکرد که حالش بد شده بود توی صورت خودش میزد و خودشو سرزنش میکرد که چرا نفهمید هیونا اینجوریه همش گریه میکرد و حسرت میخورد که نتونست با هیونا باشه ناراحت بود... کل زندگیه تهیونگو مچاله کردن و عشقش مرد و الان
عشقی که دیگه وجود نداره و تو اسموناس داشت باهاش توی یه نوار ویدیویی مسخره حرف میزد کسی که دیگه وجود نداشت روزها میگذشت و تهیونگ هیچی نمیخورد هیچی همش لباسای هیونا رو بو میکرد و روزی صدبار اون ویدیو رو میدید و عکساشونو باهم نگاه میکرد افسرده شده بود یه افسرده تمام معنا زندگی به هیچ دردی نمیخورد تهیونگ رفت روی پشت بوم بیشتر نزدیک شد به لبه و خودشو پرت کرد پایین یک لحظه که پلک میزد به زمین هی نزدیک تر و نزدیک تر میشد تا اینکه همه چی سیاه و تار شد و دیگه هیچی نفهمید.
تهیونگ رفت پیشه هیونا و امیدوارم که اونجا باهم خوشحال و خوشبخت باشن.
پایان.
میدونم خیلی غمگینه خودم گریم گرفت😭😭◼️◼️💔
۵۲.۴k
۲۷ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.