fake kook
fake kook
part*9
کوک: سلام
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی
کوک:خب قلبم دردت
ا/ت: اذیتم نکن برو بیرون
کوک: همه ی بیماراتون رو بیرون میکنید
ا/ت: نه فقط تورو
کوک: من که معذرت خواهی کردم
ا/ت: خب تموم شد برو بیرون
کوک: قلبم درده
ا/ت: یعنی چی
کوک: راست میگم
ا/ت: خب بیا تا ازت یه نوار قلب بگیرم
کوک: باشه
ا/ت:خب کتتو در بیار
کوک: یعنی لخت شم اینجا زشته بریم خونه ایونموقع
ا/ت: خیلی منحرفی منظورم این بود فقط کتتو در بیار تا بتونم نوار قلب بگیرم
کوک: اها
ا/ت:خب بیا بخواب اینجا
کوک: باشه
ا/ت: گلا رو تو فرستادی
کوک: خوشگل بودن اره من فرستادن
ا/ت: چرا یکی رو سبز فرستادی
کوک: زرد تموم شده بود خوشگل بودن
ا/ت: خیلیا برام میفرستن تو اولیش نبودی
کوک: کی برات میفرسته
ا/ت: حرف نزن تا بتونم نوار قلب بگیرم
کوک: چشم
ا/ت: مشکلی نداری که
کوک: چرا دارم بعضی موقع درد میگیره
ا/ت: خب برات یه قرصایی مینویسم
کوک: من قرص نمیخوام
ا/ت: پس چی
کوک:من ترو میخوام ا/ت
ا/ت:کوک بسه
دستمو گرفت بوسم کرد
کوک: ببین قلبم تند تند میزنه
ا/ت: کوک
کوک: جانم
ا/ت: نمیخوای بری
کوک: الان میرم
بلند شدو رفت گوشیشو یادش رفت ببره
گوشیشو خواستم ببرم براش سریع
گوشیش روشن شد بکگراند گوشیش عکس من بود اخه کی میتونه عاشقت نشه سریع رفتم بیرون اخه کجا رفت که یکی از پشت گرفتم و زدم به دیوار صورتشو اورد نزدیک صورتم
و بوسم کرد
ا/ت: چرا اینجوری میکنی
کوک: عشقم بد بود
بعد دستمو گرفت رفتیم باهم کمی قدم زدیم
#کوک
#فیک
#سناریو
#فیک_بی_تی_اس
part*9
کوک: سلام
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی
کوک:خب قلبم دردت
ا/ت: اذیتم نکن برو بیرون
کوک: همه ی بیماراتون رو بیرون میکنید
ا/ت: نه فقط تورو
کوک: من که معذرت خواهی کردم
ا/ت: خب تموم شد برو بیرون
کوک: قلبم درده
ا/ت: یعنی چی
کوک: راست میگم
ا/ت: خب بیا تا ازت یه نوار قلب بگیرم
کوک: باشه
ا/ت:خب کتتو در بیار
کوک: یعنی لخت شم اینجا زشته بریم خونه ایونموقع
ا/ت: خیلی منحرفی منظورم این بود فقط کتتو در بیار تا بتونم نوار قلب بگیرم
کوک: اها
ا/ت:خب بیا بخواب اینجا
کوک: باشه
ا/ت: گلا رو تو فرستادی
کوک: خوشگل بودن اره من فرستادن
ا/ت: چرا یکی رو سبز فرستادی
کوک: زرد تموم شده بود خوشگل بودن
ا/ت: خیلیا برام میفرستن تو اولیش نبودی
کوک: کی برات میفرسته
ا/ت: حرف نزن تا بتونم نوار قلب بگیرم
کوک: چشم
ا/ت: مشکلی نداری که
کوک: چرا دارم بعضی موقع درد میگیره
ا/ت: خب برات یه قرصایی مینویسم
کوک: من قرص نمیخوام
ا/ت: پس چی
کوک:من ترو میخوام ا/ت
ا/ت:کوک بسه
دستمو گرفت بوسم کرد
کوک: ببین قلبم تند تند میزنه
ا/ت: کوک
کوک: جانم
ا/ت: نمیخوای بری
کوک: الان میرم
بلند شدو رفت گوشیشو یادش رفت ببره
گوشیشو خواستم ببرم براش سریع
گوشیش روشن شد بکگراند گوشیش عکس من بود اخه کی میتونه عاشقت نشه سریع رفتم بیرون اخه کجا رفت که یکی از پشت گرفتم و زدم به دیوار صورتشو اورد نزدیک صورتم
و بوسم کرد
ا/ت: چرا اینجوری میکنی
کوک: عشقم بد بود
بعد دستمو گرفت رفتیم باهم کمی قدم زدیم
#کوک
#فیک
#سناریو
#فیک_بی_تی_اس
۳۴.۷k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.