عمارت جالب پارت سوم
عمارت جالب
پارت سوم
جیمین ویو :
قرار شد بریم اهنگ ضبط کنیم و عکاسی انجام بدیم و باهم یه اهنگ بیرون بدیم و سر اون باهم بریم مسافرت و قرار شد امروز برای عکاسی بریم کمپانی وایجی ولی وقتی رسیدیم اونجا راهمون ندادن چون یه چیزی به نام کارت عضویت باید داشته باشیم ( ببینم کتابخونس؟ جیمین : دو دقیقه ببند دارم حرف میزنم نویسنده : خب حالا اییششش ) پس قرار شد جلوی در وایسیم تا اونا بیان و وایساده بودیم که سریع چهار تا ماشین لوکس و گرون قیمت به ترتیب اومدن و وایسادن که به ترتیب رنگ هاشون قرمز شرابی و زرد و مشکی و سفید بود اصلا اینکه با اون سرعت اونقدر قشنگ پشت سر هم پارک کردن رو ولش کن اون یکیشون خیلی خوشگل بود و فقط داشتم به اون نگاه میکردم
نامجون : ببینم اسماشونو میدونی ؟
جیمین : نه
نامجون : نگاه کن اونی که ماشینش سفیده اسمش جیسوعه اونی که ماشینش مشکی بود جنی اونی که زرد بود لیسا و اونی که ماشینش قرمز بود رزی
جیمین : خب چرا داری بهم میگی ؟
نامجون : چون برای عکاسی لازمه
رزی ویو :
قرار شد امروز با بی تی اس بریم عکاسی تا برای مسافرتمون دلیل داشته باشیم راستش از پسر ها متنفر بودم چون وقتی میدیدمشون یاد اون و کارایی که باهم کرد می افتم و اینکه به خاطرش دوسال افسردگی گرفتم هر کدوممون با ماشین خودش اومد وقتی رسیدیم داشتن با دهن باز نگاهمون میکرد رفتیم و سلام دادیم و کارت هامون رو دادیم و گفتیم اونا هم با ما هستن
مدیر لی (مدیر عامل کمپانی وایجی) : سلام خوش اومدید
اعضای بی تی اس : سلام
جیسو : ما میریم بخش خودمون اونجا حاظر شیم
مدیر لی : باشه برید
نامجون : ببخشید اینجا بخش بخشه ؟
مدیر لی : ما برای اینکه ایدل هامون ازادی خالص و بهترین عملکرد رو نشون بدن هر طبقه ی کمپانی رو به دو اتاق تقسیم کردیم و هر اتاق رو به یه گروه دادیم
جین : چه با فکر
مدیر لی : برای شما هم اتاق اماده کردیم
نامجون : ولی ما که ایدل شما نیستیم
مدیر لی : درسته ولی قراره یه مدت که پیش ما باشید
پارت سوم
جیمین ویو :
قرار شد بریم اهنگ ضبط کنیم و عکاسی انجام بدیم و باهم یه اهنگ بیرون بدیم و سر اون باهم بریم مسافرت و قرار شد امروز برای عکاسی بریم کمپانی وایجی ولی وقتی رسیدیم اونجا راهمون ندادن چون یه چیزی به نام کارت عضویت باید داشته باشیم ( ببینم کتابخونس؟ جیمین : دو دقیقه ببند دارم حرف میزنم نویسنده : خب حالا اییششش ) پس قرار شد جلوی در وایسیم تا اونا بیان و وایساده بودیم که سریع چهار تا ماشین لوکس و گرون قیمت به ترتیب اومدن و وایسادن که به ترتیب رنگ هاشون قرمز شرابی و زرد و مشکی و سفید بود اصلا اینکه با اون سرعت اونقدر قشنگ پشت سر هم پارک کردن رو ولش کن اون یکیشون خیلی خوشگل بود و فقط داشتم به اون نگاه میکردم
نامجون : ببینم اسماشونو میدونی ؟
جیمین : نه
نامجون : نگاه کن اونی که ماشینش سفیده اسمش جیسوعه اونی که ماشینش مشکی بود جنی اونی که زرد بود لیسا و اونی که ماشینش قرمز بود رزی
جیمین : خب چرا داری بهم میگی ؟
نامجون : چون برای عکاسی لازمه
رزی ویو :
قرار شد امروز با بی تی اس بریم عکاسی تا برای مسافرتمون دلیل داشته باشیم راستش از پسر ها متنفر بودم چون وقتی میدیدمشون یاد اون و کارایی که باهم کرد می افتم و اینکه به خاطرش دوسال افسردگی گرفتم هر کدوممون با ماشین خودش اومد وقتی رسیدیم داشتن با دهن باز نگاهمون میکرد رفتیم و سلام دادیم و کارت هامون رو دادیم و گفتیم اونا هم با ما هستن
مدیر لی (مدیر عامل کمپانی وایجی) : سلام خوش اومدید
اعضای بی تی اس : سلام
جیسو : ما میریم بخش خودمون اونجا حاظر شیم
مدیر لی : باشه برید
نامجون : ببخشید اینجا بخش بخشه ؟
مدیر لی : ما برای اینکه ایدل هامون ازادی خالص و بهترین عملکرد رو نشون بدن هر طبقه ی کمپانی رو به دو اتاق تقسیم کردیم و هر اتاق رو به یه گروه دادیم
جین : چه با فکر
مدیر لی : برای شما هم اتاق اماده کردیم
نامجون : ولی ما که ایدل شما نیستیم
مدیر لی : درسته ولی قراره یه مدت که پیش ما باشید
۹۸۴
۱۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.