نام فیک: پشیمانی پارت آخر
چهار روز بعد از رفتن ا. ت
به جیهوپ و ته سومی گفتم بیان خونه و مراقب بچها باشن ی کاری میخوام انجام بدم ولی به کسی نگفتم. رفتم سمت پاساژی که میخواستم و خریدم رو با اشتیاق انتخاب کردم و رفتم خونه. جیهوپ و ته سومی معلوم بود بهشون خوش گذشته بعد از شام باهاشون راجب کاری که میخوام بکنم گفتم و اونا خیلی خوشحال شدن بعد از چند ساعت گفتن میخوان برن خونه رفتم باهاشون خدافظی کردم و رفتن. دیدم گوشیم داره زنگ میخوره ا. ت بود. جواب دادم. مشغول حرف زدن شدیم که نفهمیدم کی یک ساعت گذشت گفت دو روز دیگه میاد منم مشتاق بودم که زودتر بیاد، بعدش خداحافظی کرد و من رفتیم خوابیدیم.
دو روز بعد
آماده شدم تا برم دنبال ا. ت به جیهوپ و ته سومی گفتم باهام بیان سوار ماشین شدم بچه ها رو گذاشتم تو بغل ته سومی و جیهوپ توی راه ی دست گل رز قرمز برای ا. ت گرفتم. رسیدیم فرودگاه از ماشین پیاده شدن و بعد از اینکه ماشینو پارک کردم رفتم سالن فرودگاه منتظر ا. ت بودیم که اعلام کردت پروازش نشسته ما هم خودمونو آماده کردیم، دسته گل رو گرفتم تو دستم، دیدم ا. ت از در وارد سالن شد داشت میومد سمتم جلوش زانو زدم معلوم بود تعجب کرده، داد زدم: پارک ا. ت.
همه توجهشون به ما جلب شد.
ادامه دادم: من بابت تمام کار هایی که کردم پشیمونم امیدوارم منو ببخشی. یک جعبه ی قرمز از جیبش در آورد و بازش کرد ی حلقه نقره ای با یک نگین درشت روی اون بود، ادامه داد: میشه دوباره ملکه قلبم بشی و تا پایان مرگم در کنارم باشی؟.
ا. ت با چشمای اشکی سرشو به نشانه ی تایید تکون داد. همه دست میزدن براشون، نامجون حلقه رو تو دست ا. ت کرد و بغلش کرد و تو هوا چرخوندش.
و تا سال ها با خوبی و خوشی زندگی کردن.
ممکنه توی زندگی واقعی از ی سریا ضربه بخورین ولی یادتون باشه بعضی آدما لیاقت شانس دوباره داشته باشن ولی ی سریا حتی لیاقت شانس دوباره رو نداشته باشن همیشه حواستون باشه به کی شانس دوباره میدین.
«هیچ انسان بدی مطلق بد نیست و هیچ انسان خوبی مطلق خوب نیست»
چجوری باور کنم تموم شد 😭😭
خیلی ازتون ممنونم که ازم حمایت کردین و بهم انگیزه دادین 💗🥲✨🥹
#بی_تی_اس #کلیپ #کیپاپ #نامجون #فیک
به جیهوپ و ته سومی گفتم بیان خونه و مراقب بچها باشن ی کاری میخوام انجام بدم ولی به کسی نگفتم. رفتم سمت پاساژی که میخواستم و خریدم رو با اشتیاق انتخاب کردم و رفتم خونه. جیهوپ و ته سومی معلوم بود بهشون خوش گذشته بعد از شام باهاشون راجب کاری که میخوام بکنم گفتم و اونا خیلی خوشحال شدن بعد از چند ساعت گفتن میخوان برن خونه رفتم باهاشون خدافظی کردم و رفتن. دیدم گوشیم داره زنگ میخوره ا. ت بود. جواب دادم. مشغول حرف زدن شدیم که نفهمیدم کی یک ساعت گذشت گفت دو روز دیگه میاد منم مشتاق بودم که زودتر بیاد، بعدش خداحافظی کرد و من رفتیم خوابیدیم.
دو روز بعد
آماده شدم تا برم دنبال ا. ت به جیهوپ و ته سومی گفتم باهام بیان سوار ماشین شدم بچه ها رو گذاشتم تو بغل ته سومی و جیهوپ توی راه ی دست گل رز قرمز برای ا. ت گرفتم. رسیدیم فرودگاه از ماشین پیاده شدن و بعد از اینکه ماشینو پارک کردم رفتم سالن فرودگاه منتظر ا. ت بودیم که اعلام کردت پروازش نشسته ما هم خودمونو آماده کردیم، دسته گل رو گرفتم تو دستم، دیدم ا. ت از در وارد سالن شد داشت میومد سمتم جلوش زانو زدم معلوم بود تعجب کرده، داد زدم: پارک ا. ت.
همه توجهشون به ما جلب شد.
ادامه دادم: من بابت تمام کار هایی که کردم پشیمونم امیدوارم منو ببخشی. یک جعبه ی قرمز از جیبش در آورد و بازش کرد ی حلقه نقره ای با یک نگین درشت روی اون بود، ادامه داد: میشه دوباره ملکه قلبم بشی و تا پایان مرگم در کنارم باشی؟.
ا. ت با چشمای اشکی سرشو به نشانه ی تایید تکون داد. همه دست میزدن براشون، نامجون حلقه رو تو دست ا. ت کرد و بغلش کرد و تو هوا چرخوندش.
و تا سال ها با خوبی و خوشی زندگی کردن.
ممکنه توی زندگی واقعی از ی سریا ضربه بخورین ولی یادتون باشه بعضی آدما لیاقت شانس دوباره داشته باشن ولی ی سریا حتی لیاقت شانس دوباره رو نداشته باشن همیشه حواستون باشه به کی شانس دوباره میدین.
«هیچ انسان بدی مطلق بد نیست و هیچ انسان خوبی مطلق خوب نیست»
چجوری باور کنم تموم شد 😭😭
خیلی ازتون ممنونم که ازم حمایت کردین و بهم انگیزه دادین 💗🥲✨🥹
#بی_تی_اس #کلیپ #کیپاپ #نامجون #فیک
۸.۳k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.