P4 ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ܣܩࡅ࡙ܢܚ݅ܭَࡅ࡙✞
تهیونگ:اه حالم بده
فیلیکس:اشکال نداره بزرگ میشی یادت میره
تهیونگ:خفههه
ویو ا.ت
حالم بد بود داشتم عرق میکردم گرمم بود اهه خدایا چه
گوهی بخورم اوفففف
م.ا:دختر حالت خوبه
ا.ت:ب.....بله
م.ا:اممم فک نکنم که خوب باشی
ا.ت:خ......خوبم
ب.ا:امیدوارم
۵دقیقه بعد حالم داشت بد تر میشد نمیدونم چی کنم وییی
ا.ت:ببخشید من میرم توی اتاقم
زن عمو:دخترم من امشب میخوام که تهیونگ شب بیاد
پیش تو بخوابه
تهیونگ:هاااااان ؟
زن عمو:اوا چته پسرم من امشب میخوام توی اتاق تو
بخوابم بابات تا صبح بیداره من سرم درد میکنه
تهیونگ:اوه باشه حتما(لبخند شیطانی)
ا.ت:اوففف باش
رفتیم توی اتاق
تهیونگ:خب دختر عمو دیگه چه خبر
ا.ت:به تو چه
تهیونگ........
فیلیکس:اشکال نداره بزرگ میشی یادت میره
تهیونگ:خفههه
ویو ا.ت
حالم بد بود داشتم عرق میکردم گرمم بود اهه خدایا چه
گوهی بخورم اوفففف
م.ا:دختر حالت خوبه
ا.ت:ب.....بله
م.ا:اممم فک نکنم که خوب باشی
ا.ت:خ......خوبم
ب.ا:امیدوارم
۵دقیقه بعد حالم داشت بد تر میشد نمیدونم چی کنم وییی
ا.ت:ببخشید من میرم توی اتاقم
زن عمو:دخترم من امشب میخوام که تهیونگ شب بیاد
پیش تو بخوابه
تهیونگ:هاااااان ؟
زن عمو:اوا چته پسرم من امشب میخوام توی اتاق تو
بخوابم بابات تا صبح بیداره من سرم درد میکنه
تهیونگ:اوه باشه حتما(لبخند شیطانی)
ا.ت:اوففف باش
رفتیم توی اتاق
تهیونگ:خب دختر عمو دیگه چه خبر
ا.ت:به تو چه
تهیونگ........
۸.۴k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.