((کپی راضی نیستم))
p4
تهیونگ با اعصبانیت به طرف لیزا رفت و موهای لیزا رو در مشت اش گرفت و کشیدتهیونگ: تو با اینکه مادر یک بچه هستی این کار را با من و ان بچه میکنی! گمشو از زندیگم بیرون هرزه دیگه نمیخوام اینطور ادامه بدمبا صدای بلند میگه و لیزا رو هل میده....ات در چهارچوب در با چشم های که اشک در ان جمع شده به جئون نگاه میکند به سمت جونگ کوک میره و سیلی به گونه ات میزند و با صدای بغض داری میگهدستم بشکنه که نمک نداره~
جونگ کوک با حالت مبهوب به ات نگاه میکنه،ات برای اخرین بار به صورت کسی که با تمام وجود دوستش داشت نگاه میکنه و از اتاق بیرون میره،تهیونگ به چشم های لیزا با اعصبانیت و با چشم های که از اعصبانیت قرمز و پر از اشک شده بودند خیره میشه و بعد از اتاق بیرون میره.....
منتظر نظراتونم♡
تهیونگ با اعصبانیت به طرف لیزا رفت و موهای لیزا رو در مشت اش گرفت و کشیدتهیونگ: تو با اینکه مادر یک بچه هستی این کار را با من و ان بچه میکنی! گمشو از زندیگم بیرون هرزه دیگه نمیخوام اینطور ادامه بدمبا صدای بلند میگه و لیزا رو هل میده....ات در چهارچوب در با چشم های که اشک در ان جمع شده به جئون نگاه میکند به سمت جونگ کوک میره و سیلی به گونه ات میزند و با صدای بغض داری میگهدستم بشکنه که نمک نداره~
جونگ کوک با حالت مبهوب به ات نگاه میکنه،ات برای اخرین بار به صورت کسی که با تمام وجود دوستش داشت نگاه میکنه و از اتاق بیرون میره،تهیونگ به چشم های لیزا با اعصبانیت و با چشم های که از اعصبانیت قرمز و پر از اشک شده بودند خیره میشه و بعد از اتاق بیرون میره.....
منتظر نظراتونم♡
۹۵۶
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.