رز های وحشی 🇰🇷 «پارت دهم»
دراز که کشید اونم خوابش برد نصف شب بود🌃 که جیان سون غلط خورد و دستش را گذاشت پشت هان سون جون ؛ هان سون جون بیدار شد و دید اینطوری شده سریع رویش را به جیان سون کرد و بغلش کرد و دوباره خوابید صبح که شد🌇 جیان سون بیدار شد و دید در اغوش او هست و داد فریاد کرد 😮هلش داد .خودش غلط خرد و کمی مانده بود که از تخت بیافتد که هان سون جون سریع دستش را گرفت و با زور کشید سمت خودش.....« صورت هایشان رو به رو هم بود اگه یکی از انها کمی جلو میرفت هم را می بوسیدند👩❤️💋👨 . اما چنین اتفاقی نیفتاد»
جیان سون کمی مکث کرد خیلی ترسیده بود درسته که از فیلم رمانتیک و +18 علاقه داشت ولی در واقعیت برای خودش اتفاق بیافتد نه ! اصلا دوست نداشت. و سریع بخاطر همین فرار کرد در راه فهمید که حالش کاملا خوب شده و میتونه بدون کمک کسی راه بره.و خیلی خوشحال شد 🙂.
در همین موقع گوشی اش روی میز بود که زنگ می خورد ،برداشت دید تماسی از ام جو کیونگ دارد 📱. تماس را جواب داد:
-سلام
-سلام جیان خوبی از بچه های مدرسه شنیدم به مدرسه نیومدی وامممم برای مرگ پدربزرگت متاسفم!🖤
-خوبم ،ممنون .می خوام چند روز به مدرسه نیام . کجایی صدای پسر میاد.
-چیزه اااامن با سه جه اون اومدم بیرون
-چی با اون منحرف چکار می کنی زود باش از پیشش برو
-من باهش رل زدم ، اونجوری که تو فکر می کنی نیست .اون دیگه فکر های منحرفی نمیکنه من رفتم بابای 👋
-چی .قطع کرد لعنتی
هان سون جون از روی پله ها می اومد پایین که گفت :کی با کی boy friend and girl friend هست .هممم🤨
-خیلی خوب .افرین نمی خواد پز بدی که انگلیسی بلدی . اندرسدی«فهمیدی» میشه به من غذا بدی .خیلی گرسنه ام
-باشه
او گوشت خوک ترش و شیرین🍱 سفارش داد و نیم ساعت بعد سفارش رسید . غذا که خوردند ..جیان سون روی کاناپه دراز کشید هانسون جون گفت من میرم بیرون کار هایم را بکنم بعد برمیگردم . و از خانه رفت بیرون .
کمی بعد یک نفر در را زد🚪 ، جیان سون رفت در را باز کرد دید یک پسر خوشتیپی ایستاده .
پسره هان سون جون را کار داشت که دید یک دختر هست و هیچکی در خانه نیست خیلی حساس شد که در همون موقع های که در رویا هایش بود جیان سون گفت :
-ببخشید چکار داشتید ؟ 🧐
-اسم من سانگ جان هست و با هان سون جون کار داشتم
-اها ..رفته بیرون اما زود برمیگرده بیا تو ؛ تا وقتی بر گرده..
سانگ جان نشسته بود و جیان سون رفت تا نوشیدنی بیاره که هر جا را گشت دید همش شراب هست🍷 ناچار همون ها را اورد و دوتا لیوان تا نصفه شراب ریخت 🍻و داد به او .
-اسمت چیه ؟تو دوست دختر هان سون جون هستی . من تا حالا ندیدم که هان سون جون با دختری بگرده ببینی چیکار کردی که شیفته تو شده !!🙃
-نه من فقط دوستش هستم هستم که بهش درس یاد میدم .📒
جیان سون کمی مکث کرد خیلی ترسیده بود درسته که از فیلم رمانتیک و +18 علاقه داشت ولی در واقعیت برای خودش اتفاق بیافتد نه ! اصلا دوست نداشت. و سریع بخاطر همین فرار کرد در راه فهمید که حالش کاملا خوب شده و میتونه بدون کمک کسی راه بره.و خیلی خوشحال شد 🙂.
در همین موقع گوشی اش روی میز بود که زنگ می خورد ،برداشت دید تماسی از ام جو کیونگ دارد 📱. تماس را جواب داد:
-سلام
-سلام جیان خوبی از بچه های مدرسه شنیدم به مدرسه نیومدی وامممم برای مرگ پدربزرگت متاسفم!🖤
-خوبم ،ممنون .می خوام چند روز به مدرسه نیام . کجایی صدای پسر میاد.
-چیزه اااامن با سه جه اون اومدم بیرون
-چی با اون منحرف چکار می کنی زود باش از پیشش برو
-من باهش رل زدم ، اونجوری که تو فکر می کنی نیست .اون دیگه فکر های منحرفی نمیکنه من رفتم بابای 👋
-چی .قطع کرد لعنتی
هان سون جون از روی پله ها می اومد پایین که گفت :کی با کی boy friend and girl friend هست .هممم🤨
-خیلی خوب .افرین نمی خواد پز بدی که انگلیسی بلدی . اندرسدی«فهمیدی» میشه به من غذا بدی .خیلی گرسنه ام
-باشه
او گوشت خوک ترش و شیرین🍱 سفارش داد و نیم ساعت بعد سفارش رسید . غذا که خوردند ..جیان سون روی کاناپه دراز کشید هانسون جون گفت من میرم بیرون کار هایم را بکنم بعد برمیگردم . و از خانه رفت بیرون .
کمی بعد یک نفر در را زد🚪 ، جیان سون رفت در را باز کرد دید یک پسر خوشتیپی ایستاده .
پسره هان سون جون را کار داشت که دید یک دختر هست و هیچکی در خانه نیست خیلی حساس شد که در همون موقع های که در رویا هایش بود جیان سون گفت :
-ببخشید چکار داشتید ؟ 🧐
-اسم من سانگ جان هست و با هان سون جون کار داشتم
-اها ..رفته بیرون اما زود برمیگرده بیا تو ؛ تا وقتی بر گرده..
سانگ جان نشسته بود و جیان سون رفت تا نوشیدنی بیاره که هر جا را گشت دید همش شراب هست🍷 ناچار همون ها را اورد و دوتا لیوان تا نصفه شراب ریخت 🍻و داد به او .
-اسمت چیه ؟تو دوست دختر هان سون جون هستی . من تا حالا ندیدم که هان سون جون با دختری بگرده ببینی چیکار کردی که شیفته تو شده !!🙃
-نه من فقط دوستش هستم هستم که بهش درس یاد میدم .📒
۳.۲k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.