سناریو پارت دو
دید ا.ت
ا.ت : واییییییییییییییییییییییییییی
؟؟؟: چته بگیر بخواب نصفه شبی داری داد میزنی(⌒_⌒;)
؟؟؟: حالت خوبه چیزی شده؟ (个_个)
نویسنده:دیگه خودتون بفهمین این دوتا کین ناهویا و سویاااااا (♥ω♥*) همون عصبانی و خنده رو
ا.ت ترسیده بود یکیشون صورتش رو نزدیک کرد و ا.ت دید سویا هست و تعجب کرد چون اون بچه بود و ناهویا هم اومد نزدیک اونم بچه بود
ا.ت : م.من اینجا چیکار میکنم
ناهویا : چی داری میگی
سویا: ا.ت حالت خوبه ؟؟؟
که به صدای جیغ هم از پایین اومد رفتیم پایین دیدم که یه دختره مثل رونیکا ولی انیمه ای جیغ زده و بعد تازه فهمیدم چیشده ما تناسخ پیدا کرده بودیم
ولی خب رونیکا نمیدونست که من پریدم بغلش و داد زدم رونیکاااااا منم ا.ت
و اونم داد زد وایییییی خودتی
که سویا گفت : اسوکا ا.ت خوبین چیزی شده
و ما داد زدیم ا.ت اسوکا هاااااااااااا
و ناهویا گفت اسمتونه دیگه
ا.ت ماجرای تناسخ رو کامل گفت و اسوکا فهمید چرا اسماشون تغییر کرده ولی قیافه هاشون نه و ا.ت هم فهمید که خواهر دوقولوی سویام و ناهویا هم یک سال ازمون بزرگتره و رونیکا یا اسوکا همسایمونه و دوست صمیمیم و هممون بجز ناهویا ۵ سالمونه اون ۶ سالشه
که من یاد لحظه ی مرگمون مرگمون کردم که اسوکا چه گوهی خورد
هالا ا.ت بدو اسوکا بدووووووو
ا.ت : منو می.بوسی
اسوکا : تو هم همکاری کردییییییی
که اخر مامان بابا هامون جممون کردن
راستی شیپ ا.ت و ریندو شد نه باجی
راستی پارت بعدی قراره خیلی خفن باشه
و ا.ت شبیه سویاس ولی موهاش ولی حالت صورتش عصبانی نیست و خیلی خوشگله
ا.ت : واییییییییییییییییییییییییییی
؟؟؟: چته بگیر بخواب نصفه شبی داری داد میزنی(⌒_⌒;)
؟؟؟: حالت خوبه چیزی شده؟ (个_个)
نویسنده:دیگه خودتون بفهمین این دوتا کین ناهویا و سویاااااا (♥ω♥*) همون عصبانی و خنده رو
ا.ت ترسیده بود یکیشون صورتش رو نزدیک کرد و ا.ت دید سویا هست و تعجب کرد چون اون بچه بود و ناهویا هم اومد نزدیک اونم بچه بود
ا.ت : م.من اینجا چیکار میکنم
ناهویا : چی داری میگی
سویا: ا.ت حالت خوبه ؟؟؟
که به صدای جیغ هم از پایین اومد رفتیم پایین دیدم که یه دختره مثل رونیکا ولی انیمه ای جیغ زده و بعد تازه فهمیدم چیشده ما تناسخ پیدا کرده بودیم
ولی خب رونیکا نمیدونست که من پریدم بغلش و داد زدم رونیکاااااا منم ا.ت
و اونم داد زد وایییییی خودتی
که سویا گفت : اسوکا ا.ت خوبین چیزی شده
و ما داد زدیم ا.ت اسوکا هاااااااااااا
و ناهویا گفت اسمتونه دیگه
ا.ت ماجرای تناسخ رو کامل گفت و اسوکا فهمید چرا اسماشون تغییر کرده ولی قیافه هاشون نه و ا.ت هم فهمید که خواهر دوقولوی سویام و ناهویا هم یک سال ازمون بزرگتره و رونیکا یا اسوکا همسایمونه و دوست صمیمیم و هممون بجز ناهویا ۵ سالمونه اون ۶ سالشه
که من یاد لحظه ی مرگمون مرگمون کردم که اسوکا چه گوهی خورد
هالا ا.ت بدو اسوکا بدووووووو
ا.ت : منو می.بوسی
اسوکا : تو هم همکاری کردییییییی
که اخر مامان بابا هامون جممون کردن
راستی شیپ ا.ت و ریندو شد نه باجی
راستی پارت بعدی قراره خیلی خفن باشه
و ا.ت شبیه سویاس ولی موهاش ولی حالت صورتش عصبانی نیست و خیلی خوشگله
۳.۷k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.