دعـوا سـاده
₽⁶
ات ویو
بیدار شدم...رفتم دستشویی کارای لازمو انجام دادم صورتمو شستم موهامو بستم هدبند زدم میکاپ سادمو انجام دادم لباسامو پوشیدم موهامو دم اسبی بستم...سریع بورام دستمو کشید رفتیم بیرون کفشامو پوشبدم اونم پوشید رفتیم بورام میروند با گوشی کار میکردم از سندا هکس داشتم چون واسم فرستاده بودو خنگ خدا نمیدونست من ازونام درجا همچیو سیو میکنم...سریع رفتیم داخل موقع حرف شد ک تهیونگ پرید وسط
تهیونگ: هق من نمیخام طلاقش بدم عاقای قاضی*گریه
رفتن واسه امضا
قاضی: دختـرم...پسر داره خودشو به درو دیوار میزنه که...باهات بمونه باهاش بمون
ات: خیانت جوابس نه عه عاقای قاضی
تهیونگ: بزور امضا کرد
اتم امضا کرد
قاضی: از این ب بعد باهم غریبه این
تهیونگ اشکاشو پاک میکنه ب چشمای ات خیره میشه
تهیونگ: خداحافظ خانم کیم
ات: نه دیگه... گفت غریبه ایم عاقای کیم...باید بگی خانم کانگ*سرد
بورام: بریم ات
ات: بریم
رفتن
تهیونکو بزور بردن
ات: من مدل میشم همه کاریم کینم که مدل شم بورام....تست میدم برند...سلین و کلوین یکم حرص تهیونگو ببرم بالا
بورام: داری وحشی میشیا
ات: انتقام سخته عزیزم
بورام: بخورمت
ات: زهر مار•-•
ات ویو
یه وقت گذاشته بودمو رفتم برای تست ک مدلشون شم بعدم سفیر خببب رفتم قدو همچیو ژستو این اشغال پاشغالا رو گرفتن رفتم خونه ساعت دوازده شب بود از ماشین پیاده شدم دیدم یکی نشسته جلو در
ات: اهم عاقا
تهیونگ: ا..ات *گریه
ات: پوففف اینجا چیمیخای
تهیونگ: هق ات اونا الکین هق حرف اونو باور نکننن *گریه
ات: ببین تهیونگ اینورا پیدات نشه وگرنه زنگ میزنم پلیس گمـ++شوووو*داد رفت داخل خونه درو بست
بعد....
ات ویو
بیدار شدم...رفتم دستشویی کارای لازمو انجام دادم صورتمو شستم موهامو بستم هدبند زدم میکاپ سادمو انجام دادم لباسامو پوشیدم موهامو دم اسبی بستم...سریع بورام دستمو کشید رفتیم بیرون کفشامو پوشبدم اونم پوشید رفتیم بورام میروند با گوشی کار میکردم از سندا هکس داشتم چون واسم فرستاده بودو خنگ خدا نمیدونست من ازونام درجا همچیو سیو میکنم...سریع رفتیم داخل موقع حرف شد ک تهیونگ پرید وسط
تهیونگ: هق من نمیخام طلاقش بدم عاقای قاضی*گریه
رفتن واسه امضا
قاضی: دختـرم...پسر داره خودشو به درو دیوار میزنه که...باهات بمونه باهاش بمون
ات: خیانت جوابس نه عه عاقای قاضی
تهیونگ: بزور امضا کرد
اتم امضا کرد
قاضی: از این ب بعد باهم غریبه این
تهیونگ اشکاشو پاک میکنه ب چشمای ات خیره میشه
تهیونگ: خداحافظ خانم کیم
ات: نه دیگه... گفت غریبه ایم عاقای کیم...باید بگی خانم کانگ*سرد
بورام: بریم ات
ات: بریم
رفتن
تهیونکو بزور بردن
ات: من مدل میشم همه کاریم کینم که مدل شم بورام....تست میدم برند...سلین و کلوین یکم حرص تهیونگو ببرم بالا
بورام: داری وحشی میشیا
ات: انتقام سخته عزیزم
بورام: بخورمت
ات: زهر مار•-•
ات ویو
یه وقت گذاشته بودمو رفتم برای تست ک مدلشون شم بعدم سفیر خببب رفتم قدو همچیو ژستو این اشغال پاشغالا رو گرفتن رفتم خونه ساعت دوازده شب بود از ماشین پیاده شدم دیدم یکی نشسته جلو در
ات: اهم عاقا
تهیونگ: ا..ات *گریه
ات: پوففف اینجا چیمیخای
تهیونگ: هق ات اونا الکین هق حرف اونو باور نکننن *گریه
ات: ببین تهیونگ اینورا پیدات نشه وگرنه زنگ میزنم پلیس گمـ++شوووو*داد رفت داخل خونه درو بست
بعد....
۱۰.۵k
۲۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.