𝐏³⁸
𝐏³⁸
𝐅𝐚𝐤𝐞 𝐍𝐚𝐦𝐞:𝟕 𝐛𝐫𝐚𝐧𝐜𝐡𝐞𝐬 𝐫𝐞𝐝 𝐫𝐨𝐬𝐞 𝐟𝐚𝐝𝐞𝐝
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐬𝐨𝐨𝐡𝐲𝐮𝐧 𝐚𝐧𝐝 𝐣𝐢𝐰𝐨𝐧
𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 : 𝐏𝐚𝐫𝐤 𝐉𝐢𝐲𝐨𝐨𝐧
=او زیباترین افریده خدا بود !=
یکه خورده بودم ...
جیوون :《بیداری !؟》
سوهیون :《بیدار شدم ...》
جیوون :《اها ...》
سوهیون:《نگفتی کجا میری ...》
جیوون :《خونه جونگ کی! 》
سوهیون نیم خیز شد و گفت :《فکر نمیکنی این روزا خیلی دیدن جونگ کی میری !؟》
مضحکانه گفتم :《دارم درمورد یه مسئله مهم باهاش مشورت کنم ... برو بخواب زود برمیگردم!》
سوهیون با هیجان گفت :《وقتی برگشتی بریم بیرون !؟》
به خوبی چشم هایش را به یاد دارم ...
چشم هایش به پاکی پسر بچه ای شده بود که از مادرش درخواستی میکرد !
نمیتوانستم دست رد به سینه اش بزنم ...
دوباره آن احساس لعنتی تمام جانم را در بر گرفت ...
همان حسی که سال ها پیش نسبت به او داشتم !
با این تفاوت که اینبار دست هایم لمس شده بودند و نمیتوانستم بگذارم روی قلبم تا جلوی شکافته شدن سینه ام را بگیرم ...
تنها کاری که توانستم انجام دهم این بود که جوابش دهم ...
#seven_branches_red_rose_faded
#Park_Jiyoon
𝐅𝐚𝐤𝐞 𝐍𝐚𝐦𝐞:𝟕 𝐛𝐫𝐚𝐧𝐜𝐡𝐞𝐬 𝐫𝐞𝐝 𝐫𝐨𝐬𝐞 𝐟𝐚𝐝𝐞𝐝
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐬𝐨𝐨𝐡𝐲𝐮𝐧 𝐚𝐧𝐝 𝐣𝐢𝐰𝐨𝐧
𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 : 𝐏𝐚𝐫𝐤 𝐉𝐢𝐲𝐨𝐨𝐧
=او زیباترین افریده خدا بود !=
یکه خورده بودم ...
جیوون :《بیداری !؟》
سوهیون :《بیدار شدم ...》
جیوون :《اها ...》
سوهیون:《نگفتی کجا میری ...》
جیوون :《خونه جونگ کی! 》
سوهیون نیم خیز شد و گفت :《فکر نمیکنی این روزا خیلی دیدن جونگ کی میری !؟》
مضحکانه گفتم :《دارم درمورد یه مسئله مهم باهاش مشورت کنم ... برو بخواب زود برمیگردم!》
سوهیون با هیجان گفت :《وقتی برگشتی بریم بیرون !؟》
به خوبی چشم هایش را به یاد دارم ...
چشم هایش به پاکی پسر بچه ای شده بود که از مادرش درخواستی میکرد !
نمیتوانستم دست رد به سینه اش بزنم ...
دوباره آن احساس لعنتی تمام جانم را در بر گرفت ...
همان حسی که سال ها پیش نسبت به او داشتم !
با این تفاوت که اینبار دست هایم لمس شده بودند و نمیتوانستم بگذارم روی قلبم تا جلوی شکافته شدن سینه ام را بگیرم ...
تنها کاری که توانستم انجام دهم این بود که جوابش دهم ...
#seven_branches_red_rose_faded
#Park_Jiyoon
۱.۸k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.