ویو ته: وقتی رسیدیم به نامی گفتم که به بقیه چیزی نگه مگر
ویو ته: وقتی رسیدیم به نامی گفتم که به بقیه چیزی نگه مگر اینکه زیاد سر به سر ات بزارن و باعث بدتر شدنش بشه
ویو ات: وقتی رسیدیم همه وسایلمو آماده کردم و به تهیونگ و اون دواسکلم گفتم(هوی به بچم فوش نده پدسگ)
به لحظه ببند😑 خوب بعدشم شام خوردیمو رفتیم بخوابیم
٪ات
جونم
٪فردا که رفتیم ایران باز از اونجا دوباره باید بلیط بگیریم که بریم(منظورش کربلاعه )
عام ....نچ تا به جایی با ماشین و بعدشم پیاده
٪واتتتتت پیاده؟من نمیتونم برو بابااا (بچه ها توی واقعیتم اینطوریه که ته بیماری پوستی داره و داره کنترلش میکنه و فقط همین بخش از فیک که ته بیماری داره حقیقته و بقیه همه فیکه گفتم که هیترا بیخودی اینجا هیت ندن)
اگه دوسم داری باید بریم
٪نمیام
چی....باشه اصلا نیا به درک (رفت روی کاناپه)
٪ات داری کجا میری؟
عه لج نکن دیگه ...ات...عشقم....نفسم ....ات نکن دیگه بیا
کسی که دوست دخترشو دوست نداشته باشه پیشش نمیخوابه
ته رفت و ات و براید استایل بغل کرد و گذاشت رو تخت و............(منحرفان من نمیزارم این فیک مثل مغز شما کثیف باشه)
و سفت بغلش کرد
هوی ولم کن میخوام برم .....گفتم ولم کن
(به زور از تو بغلش در اومد و رفت اونم با سرعت جت)
ویو ته :هوا سرد نبود ولی من نمیتونستم بدون بغل کردن ات بخوابم و هی تکون میخوردم انقدر که مطمئنم اتم با این سرو صدا هنوز بیداره دیگه نکشیدم و رفتیم اتو بغل کردم گذاشتم روی تخت ولی ضایع بود که داشت تظاهر به خواب میکرد
ویو ات: وقتی رسیدیم همه وسایلمو آماده کردم و به تهیونگ و اون دواسکلم گفتم(هوی به بچم فوش نده پدسگ)
به لحظه ببند😑 خوب بعدشم شام خوردیمو رفتیم بخوابیم
٪ات
جونم
٪فردا که رفتیم ایران باز از اونجا دوباره باید بلیط بگیریم که بریم(منظورش کربلاعه )
عام ....نچ تا به جایی با ماشین و بعدشم پیاده
٪واتتتتت پیاده؟من نمیتونم برو بابااا (بچه ها توی واقعیتم اینطوریه که ته بیماری پوستی داره و داره کنترلش میکنه و فقط همین بخش از فیک که ته بیماری داره حقیقته و بقیه همه فیکه گفتم که هیترا بیخودی اینجا هیت ندن)
اگه دوسم داری باید بریم
٪نمیام
چی....باشه اصلا نیا به درک (رفت روی کاناپه)
٪ات داری کجا میری؟
عه لج نکن دیگه ...ات...عشقم....نفسم ....ات نکن دیگه بیا
کسی که دوست دخترشو دوست نداشته باشه پیشش نمیخوابه
ته رفت و ات و براید استایل بغل کرد و گذاشت رو تخت و............(منحرفان من نمیزارم این فیک مثل مغز شما کثیف باشه)
و سفت بغلش کرد
هوی ولم کن میخوام برم .....گفتم ولم کن
(به زور از تو بغلش در اومد و رفت اونم با سرعت جت)
ویو ته :هوا سرد نبود ولی من نمیتونستم بدون بغل کردن ات بخوابم و هی تکون میخوردم انقدر که مطمئنم اتم با این سرو صدا هنوز بیداره دیگه نکشیدم و رفتیم اتو بغل کردم گذاشتم روی تخت ولی ضایع بود که داشت تظاهر به خواب میکرد
۱.۶k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.