معلم : خب بچه ها یه خبر خیلی خوب دارم مدرسه یه اوردو ترتی
معلم : خب بچه ها یه خبر خیلی خوب دارم مدرسه یه اوردو ترتیب دیده یه سری خونه توی جنگل گرفته کسایی که مایلند شرکت کنن اسماشونو بدن گروه بندی کنیمشون و اینکه گروه بندیا توسط خودمون انجام میشه
ات ویو : معلم بد از یه کنی حرف زدن شروع به درس دادن کرد تا بالاخره زنگ خورد وسایلام رو جم کردم که برم
تهیونگ : ات وایسا
ات: بله
تهیونگ : واسه مسابقه رقص باید دو تا رقص طراحی کنیما بیا خونمون من تنهایی زندگی میکنم اگرم که نه یه سالن اجاره میکنم
ات : میام خونتون امروز ساعت 5 میبینمت گاو من
تهیونگ : نمیتونی یه بار مث آدم حرف بزنی آخه
ات : نه مشکلی داری
تهیوتگ : آره
ات : همینی که هست بیشتر از اینم وقتمو نگیر بای
تهیونگ : با کی میخوای بری خونه
ات : فوضولیش به تو نیومده
تهیونگ : باشه
ات ویو : رفتم زنگ زدم به یکی از دوستای چن سالم
کای : سلام دختر چطوری خبری ازت نیست
ات : سلام خوبم تو چطوری یااا من هستم تو نیستی از دبی اومدی
کای : آره چطور
ات : میدونم پروم ولی تو هم بدت نمیاد بیا دنبالم بریم خونه تو یه چن روز پیشت بمونم دلم برات تنگ شده
کای : باشه خیلیم خوبه کجایی
ات : مدرسه
کای : باشه اتفاقا نزدیکم الان میام
ات : باشه منتظرم ، داشتم با گوشیم ور میرفتم که یه صدای آشنا شنیدم
کای : هی دختر چقدر خوشگل شدی توی این سه ماه
ات : کاییی پریدم بغلش دلم برات تنگ شده بود
کای : آخ آخ کمرم فک کنم یه چن کیلویی اضافه کردیا
ات : یااااا میدونی از این حرف بدم میاد دوس داری بمیری
کای : نه بیا بریم
ات : باشه
کای : بیا این کلاهو بگیر سرت کن
ات ویو : کلا رو ازش گرفتم سرم کردم سوار موتور شدم و رفتیم
کای : خب لیدی پیاده شو رسیدیم
ات : واو چه خونه قشنگی مبارک باشه
کای : مرسی من خستم میرم بخوابم بیا اینم اتاق تو چیزی لازم داشتی بهم بگو
ات : باشه فقط من دو ساعت دیگه میرم خونه یکی از دوستام برمیگردم
کای : باشه پس فعلا من برم لالا کنم
ات : باشه رفتم تو اتاقم و به ته پیام دادم و آدرس ازش گرفتم و رفتم حاضر شدم و یه تاکسی گرفتمو رفتم
تهیونگ : خوش اومدی
ات : مرسی اومدم بهش بگم گاوم جونم که .......
ات ویو : معلم بد از یه کنی حرف زدن شروع به درس دادن کرد تا بالاخره زنگ خورد وسایلام رو جم کردم که برم
تهیونگ : ات وایسا
ات: بله
تهیونگ : واسه مسابقه رقص باید دو تا رقص طراحی کنیما بیا خونمون من تنهایی زندگی میکنم اگرم که نه یه سالن اجاره میکنم
ات : میام خونتون امروز ساعت 5 میبینمت گاو من
تهیونگ : نمیتونی یه بار مث آدم حرف بزنی آخه
ات : نه مشکلی داری
تهیوتگ : آره
ات : همینی که هست بیشتر از اینم وقتمو نگیر بای
تهیونگ : با کی میخوای بری خونه
ات : فوضولیش به تو نیومده
تهیونگ : باشه
ات ویو : رفتم زنگ زدم به یکی از دوستای چن سالم
کای : سلام دختر چطوری خبری ازت نیست
ات : سلام خوبم تو چطوری یااا من هستم تو نیستی از دبی اومدی
کای : آره چطور
ات : میدونم پروم ولی تو هم بدت نمیاد بیا دنبالم بریم خونه تو یه چن روز پیشت بمونم دلم برات تنگ شده
کای : باشه خیلیم خوبه کجایی
ات : مدرسه
کای : باشه اتفاقا نزدیکم الان میام
ات : باشه منتظرم ، داشتم با گوشیم ور میرفتم که یه صدای آشنا شنیدم
کای : هی دختر چقدر خوشگل شدی توی این سه ماه
ات : کاییی پریدم بغلش دلم برات تنگ شده بود
کای : آخ آخ کمرم فک کنم یه چن کیلویی اضافه کردیا
ات : یااااا میدونی از این حرف بدم میاد دوس داری بمیری
کای : نه بیا بریم
ات : باشه
کای : بیا این کلاهو بگیر سرت کن
ات ویو : کلا رو ازش گرفتم سرم کردم سوار موتور شدم و رفتیم
کای : خب لیدی پیاده شو رسیدیم
ات : واو چه خونه قشنگی مبارک باشه
کای : مرسی من خستم میرم بخوابم بیا اینم اتاق تو چیزی لازم داشتی بهم بگو
ات : باشه فقط من دو ساعت دیگه میرم خونه یکی از دوستام برمیگردم
کای : باشه پس فعلا من برم لالا کنم
ات : باشه رفتم تو اتاقم و به ته پیام دادم و آدرس ازش گرفتم و رفتم حاضر شدم و یه تاکسی گرفتمو رفتم
تهیونگ : خوش اومدی
ات : مرسی اومدم بهش بگم گاوم جونم که .......
۱۴.۴k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.