پارت 15
( از دید چانیول)
باهم رفتیم خونه سهون ... چانیول و چانسو :یا سهونا غذا پختی سهون : میدونستم شما غذای من و نمیخورین سفارش دارم حال اینکه درست کنم نداشتم چانسو : خدارو شکر چانیول😂 سهون : اینقدر نمک نریزین بشینین
فردا جمعه است و شرکت تعطیله و ماهم قراره خونه سهون بمونیم و کلی بخندیم و خوش بگذرونیم بعد شام
نشسته بودیم دور میز و منم روی مبل خوابیده بودم تو فکر بود ... سهون :چانسو باهات شرط میبندم الان چانیول داره به ا / ت فکر میکنه چانیول : سهونا ساکت شو سهون👏 دیدی گفتم چانسو داره به ا / ت فکر میکنه
چانسو :اووو ..داداش رفتی قاطی گوجه ها 🍅 من میدونستم اونجور که تو روز اول از من درباره اش سوال میکردی معلوم بود عاشقش شدی . سهو:واقعا .. چانیول wowچه قشنگ پس در نگاه اول عاشق شدی
چانیول : میگم شما کارو زندگی ندارین .سهون و چانسو :نه نه نداریم چانسو : راستشو بگو واقعا عاشق منشیت شدی یا با اون بوسه مطمئن شدی .... خیلی خوب بوست کرد سهون : وای اره ولم نمیکرد . چانیول : بسه😑
چانسو و سهون :😂😂😂😂 باشه باشه قاطی نکن چانیول : ولی ...هنوز از حسم مطمئن نیستم و تا وقتی که مطمئن نشدم بهش چیزی نمیگم چانسو :اوکی داداش سهون : کار خوبی میکنی . میز و جمع کردیم سه تامون روی مبل خوابمون برد سر فیلم دیدن که با صدای گوشی سهون بلند شدم
سهون :باشه ا / ت باشه میایم حالا چانیول : ا / ت چرا به تو زنگ زده سهون : گفت هرچی به تو زنگ زده جواب ندادی . چانیول : اره 10 تا پیسکال دارم چانسو : چتونه اول صبحی سهون اگه از نظر تو ساعت 11 صبحه من حرف ندارم .... اها راستی ا / ت ... چانیول :خانم کیم سهون : خوب بابا خانم کیم گفتن باشیم بریم شرکت
یه سری کار برای همین پروژه لوازم خانگی هست باید تنظیمشون کنیم چانسو : عه خوب با من کاری نداره چانیول :یادت که نرفته توی جلسه کارای مدیریت پسترارو به عهده گرفتی
چانسو : عه راست میگی .. سهون : اگه حرف زدنتون تمام شد پاشین بریم چانیول : اخه امروز مگه تعطیل نیست
چانسو :داداش دیر گرفتی برای کارمندا کارمدای اصلی کل هفته باید برن سر کار چانیول : کدوم خری این قانون رو گذاشته چانسو : پدر 😐 سهون :😂 چانیول :😶 عه خوب هیچی
باسهون و چانسو رفتیم خونه ما ما اماده شدیمو رفتیم شرکت وقتی وارد شدیم .....
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
باهم رفتیم خونه سهون ... چانیول و چانسو :یا سهونا غذا پختی سهون : میدونستم شما غذای من و نمیخورین سفارش دارم حال اینکه درست کنم نداشتم چانسو : خدارو شکر چانیول😂 سهون : اینقدر نمک نریزین بشینین
فردا جمعه است و شرکت تعطیله و ماهم قراره خونه سهون بمونیم و کلی بخندیم و خوش بگذرونیم بعد شام
نشسته بودیم دور میز و منم روی مبل خوابیده بودم تو فکر بود ... سهون :چانسو باهات شرط میبندم الان چانیول داره به ا / ت فکر میکنه چانیول : سهونا ساکت شو سهون👏 دیدی گفتم چانسو داره به ا / ت فکر میکنه
چانسو :اووو ..داداش رفتی قاطی گوجه ها 🍅 من میدونستم اونجور که تو روز اول از من درباره اش سوال میکردی معلوم بود عاشقش شدی . سهو:واقعا .. چانیول wowچه قشنگ پس در نگاه اول عاشق شدی
چانیول : میگم شما کارو زندگی ندارین .سهون و چانسو :نه نه نداریم چانسو : راستشو بگو واقعا عاشق منشیت شدی یا با اون بوسه مطمئن شدی .... خیلی خوب بوست کرد سهون : وای اره ولم نمیکرد . چانیول : بسه😑
چانسو و سهون :😂😂😂😂 باشه باشه قاطی نکن چانیول : ولی ...هنوز از حسم مطمئن نیستم و تا وقتی که مطمئن نشدم بهش چیزی نمیگم چانسو :اوکی داداش سهون : کار خوبی میکنی . میز و جمع کردیم سه تامون روی مبل خوابمون برد سر فیلم دیدن که با صدای گوشی سهون بلند شدم
سهون :باشه ا / ت باشه میایم حالا چانیول : ا / ت چرا به تو زنگ زده سهون : گفت هرچی به تو زنگ زده جواب ندادی . چانیول : اره 10 تا پیسکال دارم چانسو : چتونه اول صبحی سهون اگه از نظر تو ساعت 11 صبحه من حرف ندارم .... اها راستی ا / ت ... چانیول :خانم کیم سهون : خوب بابا خانم کیم گفتن باشیم بریم شرکت
یه سری کار برای همین پروژه لوازم خانگی هست باید تنظیمشون کنیم چانسو : عه خوب با من کاری نداره چانیول :یادت که نرفته توی جلسه کارای مدیریت پسترارو به عهده گرفتی
چانسو : عه راست میگی .. سهون : اگه حرف زدنتون تمام شد پاشین بریم چانیول : اخه امروز مگه تعطیل نیست
چانسو :داداش دیر گرفتی برای کارمندا کارمدای اصلی کل هفته باید برن سر کار چانیول : کدوم خری این قانون رو گذاشته چانسو : پدر 😐 سهون :😂 چانیول :😶 عه خوب هیچی
باسهون و چانسو رفتیم خونه ما ما اماده شدیمو رفتیم شرکت وقتی وارد شدیم .....
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۱۱.۰k
۲۵ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.