سناریو پارت اول....
کپ...
ا/ت از امریکا برای مسافرت و بازدید به کره ای جنوبی میره(اما کره ایت خیلی خوب نیست و انگلیسی صحبت میکنی😜) وقتی میرسه ساعت 8 است و اون که یک اتاق رو گرفته بود کنسل شد و مجبور شد نصف شب دنبال هتل بگرده.... داشت میرفت که یک دفعه یک ماشین سیاه ایست میشه و چند تا مرد ا. ت رو میدوزدن...
ا. ت: شما کی هستین؟... دارین چیکار میکنین؟!... کمک... کمک... که بیهوشت میکنن...
چشمات باز که میکنی میبین یک نور سفید بالا سرته روی تخت بسته شدی و دهنت بستس و داری گریه میکنی داد میزنی... چند نفر دورتن که یکی از اونا میخواد بهت دست بزنه که صدای یک نفر دم در میاد که به کره ای یک چیزی میگه که که همشون میرن عقب. میاد نزدیک و بهت نگاه میکنه در حالی که ا. ت نمیتونه صورت اونو درست ببینه گریه میکنه و کمک میخواد. اون به افرادش به کره ای میگه دست و پا تو باز کنن وقتی دست پا تو باز میکنن تو خودتو از روی تخت روی زمین میندازی و پا های اون محکم میگیری گریه میکنی و میگی لطفا کمکم کن که بیهوش میشی...(اون تورو میبره خونش)...
وقتی چشمات تو باز میکنی روی تخت نرم هستی نور خورشید اتاق رو روشن کرده تو از جات بلند میشی و با اینکه میترسی از اتاق بیرون میری...
داری اطرافو نگاه میکنی با خودت میگی چه خونه قشنگی است که یک صدای آشنایی از پشت سرت میاد که به زبون،(اینگلیسی یا فارسی فرقی نمیکنه حالا شما فارسی خیال کنین😜👍) بیدار شدی؟! تو میترسی و به پشتت نگاه میکنی وقتی اونو میبینی میترسی و میخوای فرار کنی که دستت تو میگیره و میگه نترس! من کاریت ندارم! تو میگی لطفا بزار برم هرچی بخوای بهت میدم ! اون میگه که چیزی ازت نمیخوام فقط به حرفم گوش کن! تو رو میبره روی صندلی مینوشوند و میگه من جئون جونگ کوک هستم ( شما هر کی تو بی تی اس بایستون است بزارین جاش) میتونی منو جونگ کوک صدا کنی. ا. ت: تو با من چیکار داری؟! چرا منو دزدیدن؟! مگه من چکارتون کردم؟ لطفا ولم کنین برم!
جونگ کوک: افرادهای من تو رو اشتباهی دزدیدن.
ا. ت: خوب حالا که اشتباهی گرفتینم بزارین من برم.!
جونگ کوک: دیونه شدی! تو خودت بودی میزاشتی من برم؟ اگر بری پیش پلیس چی؟ بعد برامون دردسر میشه!
ا. ت: قسم میخورم پیش پلیس نمیرم! پس لطفا بزار من برم🥺.
جونگ کوک: نمیشه! تو از اینجا نمیری! همین که گفتم.
ا. ت: چی میگی؟! من.. من الان چیکار کنم؟ میخواین با من چیکار کنین؟! من چرا باید اینجا بمونم؟! لطفا بزار برم خواهش میکنم قول میدم پیش پلیس نرم.
جونگ کوک: نترس کاری با هات نمیکنیم فقط باید چند روزی اینجا بمونی ظاهرا مسافرت به اینجا اومدی ا. ت شرمنده اما این مسافرت خیلی بهت خوش نمیگذره .
شرمنده بچه ها چون متن جا نمیکنه مجبورم یک پارت دیگه درست کنم تو کامنت ها بگین درست کنم یا نه؟ 😊🥰
لایک فالو...
ا/ت از امریکا برای مسافرت و بازدید به کره ای جنوبی میره(اما کره ایت خیلی خوب نیست و انگلیسی صحبت میکنی😜) وقتی میرسه ساعت 8 است و اون که یک اتاق رو گرفته بود کنسل شد و مجبور شد نصف شب دنبال هتل بگرده.... داشت میرفت که یک دفعه یک ماشین سیاه ایست میشه و چند تا مرد ا. ت رو میدوزدن...
ا. ت: شما کی هستین؟... دارین چیکار میکنین؟!... کمک... کمک... که بیهوشت میکنن...
چشمات باز که میکنی میبین یک نور سفید بالا سرته روی تخت بسته شدی و دهنت بستس و داری گریه میکنی داد میزنی... چند نفر دورتن که یکی از اونا میخواد بهت دست بزنه که صدای یک نفر دم در میاد که به کره ای یک چیزی میگه که که همشون میرن عقب. میاد نزدیک و بهت نگاه میکنه در حالی که ا. ت نمیتونه صورت اونو درست ببینه گریه میکنه و کمک میخواد. اون به افرادش به کره ای میگه دست و پا تو باز کنن وقتی دست پا تو باز میکنن تو خودتو از روی تخت روی زمین میندازی و پا های اون محکم میگیری گریه میکنی و میگی لطفا کمکم کن که بیهوش میشی...(اون تورو میبره خونش)...
وقتی چشمات تو باز میکنی روی تخت نرم هستی نور خورشید اتاق رو روشن کرده تو از جات بلند میشی و با اینکه میترسی از اتاق بیرون میری...
داری اطرافو نگاه میکنی با خودت میگی چه خونه قشنگی است که یک صدای آشنایی از پشت سرت میاد که به زبون،(اینگلیسی یا فارسی فرقی نمیکنه حالا شما فارسی خیال کنین😜👍) بیدار شدی؟! تو میترسی و به پشتت نگاه میکنی وقتی اونو میبینی میترسی و میخوای فرار کنی که دستت تو میگیره و میگه نترس! من کاریت ندارم! تو میگی لطفا بزار برم هرچی بخوای بهت میدم ! اون میگه که چیزی ازت نمیخوام فقط به حرفم گوش کن! تو رو میبره روی صندلی مینوشوند و میگه من جئون جونگ کوک هستم ( شما هر کی تو بی تی اس بایستون است بزارین جاش) میتونی منو جونگ کوک صدا کنی. ا. ت: تو با من چیکار داری؟! چرا منو دزدیدن؟! مگه من چکارتون کردم؟ لطفا ولم کنین برم!
جونگ کوک: افرادهای من تو رو اشتباهی دزدیدن.
ا. ت: خوب حالا که اشتباهی گرفتینم بزارین من برم.!
جونگ کوک: دیونه شدی! تو خودت بودی میزاشتی من برم؟ اگر بری پیش پلیس چی؟ بعد برامون دردسر میشه!
ا. ت: قسم میخورم پیش پلیس نمیرم! پس لطفا بزار من برم🥺.
جونگ کوک: نمیشه! تو از اینجا نمیری! همین که گفتم.
ا. ت: چی میگی؟! من.. من الان چیکار کنم؟ میخواین با من چیکار کنین؟! من چرا باید اینجا بمونم؟! لطفا بزار برم خواهش میکنم قول میدم پیش پلیس نرم.
جونگ کوک: نترس کاری با هات نمیکنیم فقط باید چند روزی اینجا بمونی ظاهرا مسافرت به اینجا اومدی ا. ت شرمنده اما این مسافرت خیلی بهت خوش نمیگذره .
شرمنده بچه ها چون متن جا نمیکنه مجبورم یک پارت دیگه درست کنم تو کامنت ها بگین درست کنم یا نه؟ 😊🥰
لایک فالو...
۷.۹k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.