پارت چهارم.
پارت چهارم.
ایسول: داری از چی درد میکشی؟ بگو....
جیهوپ: نتونستم جلوی دردمو بگیرم و یه ناله بلند کردم.... اوخخخخ تو از کجا فهمیدی.... هوفففف.... تو تمرین فک کنم دست راستم صدمه دیده....
اعضا: پس واسه همین با دست راستت هیچ کاری نمیکنی، د لعنتی چرا زودتر نگفتی......
جیهوپ: نمیخواستم نگران بشید.... فردا هم فیلم برداری داریم، اگه میگفتم مطمئنم بخاطر من فیلمبرداری رو عقب مینداختید.....
ایسول: ببین من مث بقیه دخترا نیستم که بخاطرتون خودمو بکشم و نازتون کنم، پس بهتره هیچی نگیو و بزاری من کارمو کنم......
جیهوپ: اوخخخخخخ... اروم تر...
ایسول: زیاد ضربه بزرگی نیس... میشه درمانش کرد... و همینطور نمیخواد فیلمبرداری رو کنسل کنید، فردا میتونیم بریم... هیچیش نیس... یه پماد دارم هروز بزنه، الان هم دستشو باند پیچی میکنم.....
ایسول: فعلا شامتو بخور.... بعدا بهت یه پماد میدم، و همینطور باید باند پیچیش کنیم.... زیاد هم بهش فشار نیار..... فردا هم میتونی تو فیلم برداری باشی، چون مشکلی پیش نمیاد.....
جیهوپ: اها، باشه، ممنون.....
پی دی نیم: میگما، داری درست میگی؟ بلدی؟
ایسول: عموووووووووو......
پی دی نیم: قهقهه ای زدمو دستمو گذاشتم رو موهاش......
ایسول: اگه شامتو خوردی بیا بریم اتاقم.......
جیهوپ: باشه......
ایسول: دستشو گرفتم.... رگای دستش مث عضلاتی که داره خیلی فاکی بود..... واسه همین دخترا ارزوشون رو دارن......
ایسول: پماد رو برداشتم و زدم به دستش... برای اینکه نرم تر بشه باید محکم پماد رو میمالوندم به دستش که ناله هاش از سر درد شروع شد....
جیهوپ: اوخخخخخ، اروم تر. اه اوخخخ.....
ایسول: یااا، اینقد نازک نارنجی نباش... الان تموم میشه.....
ایسول: بعد باندو برداشتم و دور دستش کردم.........
ایسول: واییییی خودااااا، به خودم افتخار میکنم....
جیهوپ: ها؟ واس چی؟ چرا اینقد دوق کردی؟
ایسول: مگه نمیبینی.... چقدر خوب دستتو باند بیچی کردم....
جیهوپ: خندم گرفته بود.... نمیدونستم از سر درد گریه کنم یا سر خلی و مغروری و دیوونگی این خنده کنم...........
ایسول: داری از چی درد میکشی؟ بگو....
جیهوپ: نتونستم جلوی دردمو بگیرم و یه ناله بلند کردم.... اوخخخخ تو از کجا فهمیدی.... هوفففف.... تو تمرین فک کنم دست راستم صدمه دیده....
اعضا: پس واسه همین با دست راستت هیچ کاری نمیکنی، د لعنتی چرا زودتر نگفتی......
جیهوپ: نمیخواستم نگران بشید.... فردا هم فیلم برداری داریم، اگه میگفتم مطمئنم بخاطر من فیلمبرداری رو عقب مینداختید.....
ایسول: ببین من مث بقیه دخترا نیستم که بخاطرتون خودمو بکشم و نازتون کنم، پس بهتره هیچی نگیو و بزاری من کارمو کنم......
جیهوپ: اوخخخخخخ... اروم تر...
ایسول: زیاد ضربه بزرگی نیس... میشه درمانش کرد... و همینطور نمیخواد فیلمبرداری رو کنسل کنید، فردا میتونیم بریم... هیچیش نیس... یه پماد دارم هروز بزنه، الان هم دستشو باند پیچی میکنم.....
ایسول: فعلا شامتو بخور.... بعدا بهت یه پماد میدم، و همینطور باید باند پیچیش کنیم.... زیاد هم بهش فشار نیار..... فردا هم میتونی تو فیلم برداری باشی، چون مشکلی پیش نمیاد.....
جیهوپ: اها، باشه، ممنون.....
پی دی نیم: میگما، داری درست میگی؟ بلدی؟
ایسول: عموووووووووو......
پی دی نیم: قهقهه ای زدمو دستمو گذاشتم رو موهاش......
ایسول: اگه شامتو خوردی بیا بریم اتاقم.......
جیهوپ: باشه......
ایسول: دستشو گرفتم.... رگای دستش مث عضلاتی که داره خیلی فاکی بود..... واسه همین دخترا ارزوشون رو دارن......
ایسول: پماد رو برداشتم و زدم به دستش... برای اینکه نرم تر بشه باید محکم پماد رو میمالوندم به دستش که ناله هاش از سر درد شروع شد....
جیهوپ: اوخخخخخ، اروم تر. اه اوخخخ.....
ایسول: یااا، اینقد نازک نارنجی نباش... الان تموم میشه.....
ایسول: بعد باندو برداشتم و دور دستش کردم.........
ایسول: واییییی خودااااا، به خودم افتخار میکنم....
جیهوپ: ها؟ واس چی؟ چرا اینقد دوق کردی؟
ایسول: مگه نمیبینی.... چقدر خوب دستتو باند بیچی کردم....
جیهوپ: خندم گرفته بود.... نمیدونستم از سر درد گریه کنم یا سر خلی و مغروری و دیوونگی این خنده کنم...........
۵۹.۵k
۱۱ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.