دیوونه عاشق!!
دیوونه عاشق!!
های اسم من ا. ت هست من از خونمون فرار کردم و پدر مادرم دنبالمم دیروزم دیدمشون کع دنبالم میگشتن ولی فرار کردم اونا منو اذیت میکنن کتکم میزدن تحقیرم میکنن من کلا 14 سالمه😭
دیگه از گرسنگی دارم میمیرم یک هفتس چیزی نخوردم چشام جایی رو نمیدید و یهو افتادم زمین و سیاهی......
سلام اسمم کیم تهیونگه 28 سالمه (میشناسید) یه مافیای قدرتمندم امروز داشتم میرفتم شرکتم که دیدم یه دختر ناز گوگولی که روش کراش زدم یهو افتاد غش کرد
دوییدم سمتش و بردمش امارتم پیشش موندم دکتر گفت چند روزه غذا نخورده فورا باید یه چیزی بخوره
(مادر ا.ت=م. ت
پدر ا.ت=پ.ت
تهیونگ=ته)
ته: اوکی برو
پسرک بغل دختر کوچولو نشست و موهای کمی فر دخترک رو نوازش میکرد و یهو پسرک قلبش تند تند میزد حس کرد دخترک براش مهمه پس ازش نگهداری میکنه شایدم عاشق شده؟
ویو ا. ت
چشامو باز کردم تکون خوردم که دیدم بغلم یه پسر اصلا مردم براش چقدر جذابهههه عرررررررررررررررر
من اینو میخوام (شما گوه خوردی😊)
ا. ت؛ تو کی هستی
ته: اسمم تهیونگه اسمت چیه؟
ا. ت: ا. ت 14 سالمه
ته: اینم شانس مایه😫
ا. ت: چرا چیشدع مگه؟
ته: خب... اخه.... ولش کن بگیر بخواب غذا بخور اینجا اتاقته بدون اجازه من بیرون نیا باشه؟
ا. ت: من میترسم توهم میخوای منو اذیت کنی(گریه)
ته: چرا اینو میگی
ا. ت: پدر مادرم(تعریف میکنه)
ته: دلم واسش سوخت محکم تو بغلم گرفتمش و بوسش کردم(پیشونی)
ته: نگران نباش من مافیام حواسم بهت هست
ا. ت: ممنون خوشتیپ
ته: خوب لاس میزنی😂
ا. ت: 😁
پارت بعد ۲٠ لایک
های اسم من ا. ت هست من از خونمون فرار کردم و پدر مادرم دنبالمم دیروزم دیدمشون کع دنبالم میگشتن ولی فرار کردم اونا منو اذیت میکنن کتکم میزدن تحقیرم میکنن من کلا 14 سالمه😭
دیگه از گرسنگی دارم میمیرم یک هفتس چیزی نخوردم چشام جایی رو نمیدید و یهو افتادم زمین و سیاهی......
سلام اسمم کیم تهیونگه 28 سالمه (میشناسید) یه مافیای قدرتمندم امروز داشتم میرفتم شرکتم که دیدم یه دختر ناز گوگولی که روش کراش زدم یهو افتاد غش کرد
دوییدم سمتش و بردمش امارتم پیشش موندم دکتر گفت چند روزه غذا نخورده فورا باید یه چیزی بخوره
(مادر ا.ت=م. ت
پدر ا.ت=پ.ت
تهیونگ=ته)
ته: اوکی برو
پسرک بغل دختر کوچولو نشست و موهای کمی فر دخترک رو نوازش میکرد و یهو پسرک قلبش تند تند میزد حس کرد دخترک براش مهمه پس ازش نگهداری میکنه شایدم عاشق شده؟
ویو ا. ت
چشامو باز کردم تکون خوردم که دیدم بغلم یه پسر اصلا مردم براش چقدر جذابهههه عرررررررررررررررر
من اینو میخوام (شما گوه خوردی😊)
ا. ت؛ تو کی هستی
ته: اسمم تهیونگه اسمت چیه؟
ا. ت: ا. ت 14 سالمه
ته: اینم شانس مایه😫
ا. ت: چرا چیشدع مگه؟
ته: خب... اخه.... ولش کن بگیر بخواب غذا بخور اینجا اتاقته بدون اجازه من بیرون نیا باشه؟
ا. ت: من میترسم توهم میخوای منو اذیت کنی(گریه)
ته: چرا اینو میگی
ا. ت: پدر مادرم(تعریف میکنه)
ته: دلم واسش سوخت محکم تو بغلم گرفتمش و بوسش کردم(پیشونی)
ته: نگران نباش من مافیام حواسم بهت هست
ا. ت: ممنون خوشتیپ
ته: خوب لاس میزنی😂
ا. ت: 😁
پارت بعد ۲٠ لایک
۱۶.۸k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.