/ببخشید/
(یورا ) (بنگ چان _ )
#بنگ چان ❤
ویو سه یورا:
خیلی عادی داشتم تو خیابون قدم میزدم و از کنار مغازه ها رد میشدم.
هدفونم رو گوشم بود و داشتم اهنگ میخوندم و زیر لب تکرار میکردم.
احساس عجیبی داشتم انگار کسی داره تعقیبم میکنه.
وارد یک کوچه خلوت شدم که برم خونه.
که سر کوچه یک ماشین بزرگ سیاه وایساد و از توش یک عالمه آدم که بیشتر به بادیگارد ها میخورد پیاده شدن.
سرعتم رو تند تر کردم....ترسیده بودم...هنوز دنبالم میومدن که شروع کردم به دویدن...از این کوچه به اون کوچه...اونا هم می دویدن و دنبالم بودن که دستم توسط یک نفر کشیده شد و افتادم بغلش و از دویدن زیاد از حال رفتم.
با شنیدن صدایی به هوش اومدم و چشمامو باز کردم.
یک پسر بالای سرم بود.
_اوه....به هوش اومدی حالت خوبه؟
ارع خوبم تو کی هستی؟
_یادم رفت من کریستوفر بنگ چان هستم میتونی چان صدام کنی.
من کجام؟
_ خونه من.
چه اتفاقی افتاد.
_ دیدم چند نفر دنبالت میکنن دستتو کشیدم که تو بغلم بیهوش شدی و من اوردمت خونه خودم.
اها من دیگه باید برم تا اینجا هم زحمت زیادی بهت دادم.
_نه بشین تو حالت خوب نیست.
نه من کاملا خوبم.
_ ولی تو نمیتونی بری.
چرا؟
_ چون خونه من توی جنگله و خارج از شهره.
منظورت چیه؟
_ سوال کردن کافیه چیزی نیاز نداری؟
یعنی چی؟ منو دزدیدی باز میگی چیزی نیاز نداری؟بزار برم ترجیح میدم همون بادیگارد ها منو با خودشون ببرند تا تو...
با دادی که سرم زد خفه شدم.
_ منو عصبی نکن (داد)
ب..ببخ...ببخشید(ترس)
_ اینم بهت میگم اونا که دنبالت بودن بادیگاردای من بودن (پوزخند)
چی از جونم میخوای
_ فقط میخوام تورو مال خودم کنم..
چطور شد ؟ برای اولین بارم ؟
#بنگ چان ❤
ویو سه یورا:
خیلی عادی داشتم تو خیابون قدم میزدم و از کنار مغازه ها رد میشدم.
هدفونم رو گوشم بود و داشتم اهنگ میخوندم و زیر لب تکرار میکردم.
احساس عجیبی داشتم انگار کسی داره تعقیبم میکنه.
وارد یک کوچه خلوت شدم که برم خونه.
که سر کوچه یک ماشین بزرگ سیاه وایساد و از توش یک عالمه آدم که بیشتر به بادیگارد ها میخورد پیاده شدن.
سرعتم رو تند تر کردم....ترسیده بودم...هنوز دنبالم میومدن که شروع کردم به دویدن...از این کوچه به اون کوچه...اونا هم می دویدن و دنبالم بودن که دستم توسط یک نفر کشیده شد و افتادم بغلش و از دویدن زیاد از حال رفتم.
با شنیدن صدایی به هوش اومدم و چشمامو باز کردم.
یک پسر بالای سرم بود.
_اوه....به هوش اومدی حالت خوبه؟
ارع خوبم تو کی هستی؟
_یادم رفت من کریستوفر بنگ چان هستم میتونی چان صدام کنی.
من کجام؟
_ خونه من.
چه اتفاقی افتاد.
_ دیدم چند نفر دنبالت میکنن دستتو کشیدم که تو بغلم بیهوش شدی و من اوردمت خونه خودم.
اها من دیگه باید برم تا اینجا هم زحمت زیادی بهت دادم.
_نه بشین تو حالت خوب نیست.
نه من کاملا خوبم.
_ ولی تو نمیتونی بری.
چرا؟
_ چون خونه من توی جنگله و خارج از شهره.
منظورت چیه؟
_ سوال کردن کافیه چیزی نیاز نداری؟
یعنی چی؟ منو دزدیدی باز میگی چیزی نیاز نداری؟بزار برم ترجیح میدم همون بادیگارد ها منو با خودشون ببرند تا تو...
با دادی که سرم زد خفه شدم.
_ منو عصبی نکن (داد)
ب..ببخ...ببخشید(ترس)
_ اینم بهت میگم اونا که دنبالت بودن بادیگاردای من بودن (پوزخند)
چی از جونم میخوای
_ فقط میخوام تورو مال خودم کنم..
چطور شد ؟ برای اولین بارم ؟
۴.۵k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.