چند پارتی از جیمین درخواستی
وقتی سر تمرین حالش بد شده اوردنش بیمارستان
پارت ۱
جیمین ویو:
از صبح قلبم درد میکنه الان باید حاضر بشم برم کمپانی با پسرا تمرین دنس داریم،اول یه مسکن خوردم بعدش حاضر شدم رفتم کمپانی،داشتیم تمرین میکردیم که یه دفعه قلبم تیر کشید به حدی زیاد بود که نتونستم تحمل کنم نشستم روی زمین و پسرا دورم حلقه زدن
تهیونگ:چی شده حالت خوبه؟
نامجون:میخوای بریم دکتر؟
جین:اخه این سواله که تو میرسی معلومه که باید بره دکتر،جونگ کوک هوسوک کمکش کنین ببریمش بیمارستان
جیمین:ن...نه ح...حالم خ...خوبه
یونگی:معلومه انقدر خوبی که نمیتونی حتی صحبت کنی
هوسوک:بریم دیگه چرا وایسادید
ویو نویسنده:
همه رسیدن بیمارستان اما بیمارستانی که زخمای همهی مریضا رو درمان میکنه
زخمای جیمین رو هیچ درمان نمیکنه بلکه تازشم میکنه...
»فلش بک«
جیمین ویو:
با دیدن عکسایی که برام ارسال شده بود خون به مغزم نرسید فقط میدونستم باید برسم خونه و هه را رو ببینم،کلید انداختم توی در و درو باز کردم بدون اینکه کفشامو در بیارم رفتم توی خونه صداش از توی آشپزخونه میومد انگار داشت تلفنی صحبت میکرد تا منو دید انگار فهمید اتفاقی افتاده سریع تلفن رو قطع کرد
هه را:چیزی شده جیمین(با نگرانی)
جیمین:همه چی رو توضیح بده(با ارامش)
هه را:چی رو توضیح بدم
جیمین:کثافت کاری که رو توضیح بده(با داد)
خیانتی که کردی رو توضیح بده (با داد)
چطوری منو بازیچه دست خودت کردی رو توضیح بده (با داد)
چطوری از اعتمادم سو استفاده کردی رو توضیح بده(با داد)
هه را:خ...خیانت چ...چه خیانتی
جیمین گوشیشو باز میکنه عکاسا رو پیدا میکنه و گوشیو میزاره کف دست هه را
جیمین:ببین گوه کاری که کردی لو رفته(با داد)
این کیه ها(با داد)
هه را:من هیچ کاری نکردم(با بغض)
این من نیستم(با بغض)
جیمین:پس این کیه توی این عکس(با داد)
پاچ اب روی کابینت رو میزنه روی زمین که تیکه هاش پای هه را رو میبره چون هه را عادت داشت بدون دمپایی توی میگشت...
هه را:بخدا این من نیستم،من از اعتماد سو استفاده نکر_
جیمین:گمشو از خونم بیرون(با داد)
هه را:من همچین کاری نکردم(با گریه)
جیمین:نشنیدی چی گفتم دیگه نمیخوام ریختتو ببینم گمشو(با داد)
هه را:حرف اخرت همینه(با بغض)
جیمین:تو چقدر پرویی کاری که کردی رو حداقل گردن بگیر
هه را:گفتم حرف اخرت همینه (با بغض)
جیمین:همینه
هه را:باشه میرم اما فقط یه چیزی رو بدون من نه خیانت کردم نه تو رو بازیچه دست خودم کردم(با بغض)
من فقط صادقانه عاشقت بودم که اونم مثل یه خواب بود ممنونم که منو به دنیای خودم برگردوندی(با بغض)
»پایان فلش بک«
همه با ماسک به سمت میز پذیرش رفتن...
نامجون:ببخشید ما یه مریض اورژانسی داریم میشه یه دکتر خوب معاینش کنه...
شرطا:۴۰ لایک و ۴۰ کامنت
پارت ۱
جیمین ویو:
از صبح قلبم درد میکنه الان باید حاضر بشم برم کمپانی با پسرا تمرین دنس داریم،اول یه مسکن خوردم بعدش حاضر شدم رفتم کمپانی،داشتیم تمرین میکردیم که یه دفعه قلبم تیر کشید به حدی زیاد بود که نتونستم تحمل کنم نشستم روی زمین و پسرا دورم حلقه زدن
تهیونگ:چی شده حالت خوبه؟
نامجون:میخوای بریم دکتر؟
جین:اخه این سواله که تو میرسی معلومه که باید بره دکتر،جونگ کوک هوسوک کمکش کنین ببریمش بیمارستان
جیمین:ن...نه ح...حالم خ...خوبه
یونگی:معلومه انقدر خوبی که نمیتونی حتی صحبت کنی
هوسوک:بریم دیگه چرا وایسادید
ویو نویسنده:
همه رسیدن بیمارستان اما بیمارستانی که زخمای همهی مریضا رو درمان میکنه
زخمای جیمین رو هیچ درمان نمیکنه بلکه تازشم میکنه...
»فلش بک«
جیمین ویو:
با دیدن عکسایی که برام ارسال شده بود خون به مغزم نرسید فقط میدونستم باید برسم خونه و هه را رو ببینم،کلید انداختم توی در و درو باز کردم بدون اینکه کفشامو در بیارم رفتم توی خونه صداش از توی آشپزخونه میومد انگار داشت تلفنی صحبت میکرد تا منو دید انگار فهمید اتفاقی افتاده سریع تلفن رو قطع کرد
هه را:چیزی شده جیمین(با نگرانی)
جیمین:همه چی رو توضیح بده(با ارامش)
هه را:چی رو توضیح بدم
جیمین:کثافت کاری که رو توضیح بده(با داد)
خیانتی که کردی رو توضیح بده (با داد)
چطوری منو بازیچه دست خودت کردی رو توضیح بده (با داد)
چطوری از اعتمادم سو استفاده کردی رو توضیح بده(با داد)
هه را:خ...خیانت چ...چه خیانتی
جیمین گوشیشو باز میکنه عکاسا رو پیدا میکنه و گوشیو میزاره کف دست هه را
جیمین:ببین گوه کاری که کردی لو رفته(با داد)
این کیه ها(با داد)
هه را:من هیچ کاری نکردم(با بغض)
این من نیستم(با بغض)
جیمین:پس این کیه توی این عکس(با داد)
پاچ اب روی کابینت رو میزنه روی زمین که تیکه هاش پای هه را رو میبره چون هه را عادت داشت بدون دمپایی توی میگشت...
هه را:بخدا این من نیستم،من از اعتماد سو استفاده نکر_
جیمین:گمشو از خونم بیرون(با داد)
هه را:من همچین کاری نکردم(با گریه)
جیمین:نشنیدی چی گفتم دیگه نمیخوام ریختتو ببینم گمشو(با داد)
هه را:حرف اخرت همینه(با بغض)
جیمین:تو چقدر پرویی کاری که کردی رو حداقل گردن بگیر
هه را:گفتم حرف اخرت همینه (با بغض)
جیمین:همینه
هه را:باشه میرم اما فقط یه چیزی رو بدون من نه خیانت کردم نه تو رو بازیچه دست خودم کردم(با بغض)
من فقط صادقانه عاشقت بودم که اونم مثل یه خواب بود ممنونم که منو به دنیای خودم برگردوندی(با بغض)
»پایان فلش بک«
همه با ماسک به سمت میز پذیرش رفتن...
نامجون:ببخشید ما یه مریض اورژانسی داریم میشه یه دکتر خوب معاینش کنه...
شرطا:۴۰ لایک و ۴۰ کامنت
۴۱.۷k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.