p4🎤🎼
رایرا: مامان بابامو به بدبختی راضی کردم تمام وسایلمو جمع کردم و همینطور وسایل ملودی رو (بچه ها ملودی اسم سگ رایرا 🐕سوتفاهم نشه 😟و اونایی که اسمشون ملودی هست ناراحت نشین چون ملودی اسم سگ من تو واقعیته 🐺درضمن رایرا سگشو ملودیا صدا میکنه نژاد ملودیا هاسکیه) مامان بابامو بغل کردم
گفتم یه شب در هفته میام پیشتون میمونم
بابای رایرا: اخه دختر من کی اینقد بزرگ شد
مامان رایرا: 😭😭😭هر شب زنگ بزن باشه شکوفه گیلاس من
رایرا: باشه مامان گریه نکن منم گریه میکنما
مامان رایرا: باشه عسلکم
رایرا: دیدم تیهونگ اومد دنبالم از مامان بابام خدافظی کردم و با ملودیا سوار ماشین شدم
تیهونگ: توهم سگ داری
رایرا: نه هویجه😂🥕
تیهونگ: بی مزه راستی این سگ منه اسمش یونتانه
رایرا: ایشونم خانم ملودی هست میتونی صداش کنی ملودیا
تیهونگ: باشه پیاده شو رسیدیم
از زبان راوی
یه خونه نوسال ساخت بود محل اقامتشون
رایرا: وای اینجا چه باحاله
تیهونگ: آره موافقم
از زبان راوی
توی خونه یک تاق خوب بیشتر نبود اما امکانات زیادی داشت مثل اتاق دنص و یه اتاق کوچولو برای گیم زدن یا یک استخر در حیاط خلوت و تمام خونه مبله بود به غیر از اتاق خواب
رایرا: بیا بریم توی انبارو یه نگاهی بندازیم
تیهونگ: باشه
رایرا: وای اینجا یه سطل رنگ صورتیه
تیهونگ: و همینطور بنفش
رایرا: بیا رنگارو برداریم و یه دستی به سرو و روی اتاق بکشیم
تیهونگ: باشه قلمو هم بردار
از زبان راوی
تیهونگ و رایرا اتفاق رو به دو قسمت تقسیم کردن نصف صورتی و نصف بنفش
تیهونگ: حالا بیا هرکی وسایلشو بچینه
رایرا: باشه
از زبان رایرا: وسایلو چیندیم و حالا نوبت خواب بود من ملودیا رو محکم بغل کردم و خوابم برد
ادامه دارد ••••••
گفتم یه شب در هفته میام پیشتون میمونم
بابای رایرا: اخه دختر من کی اینقد بزرگ شد
مامان رایرا: 😭😭😭هر شب زنگ بزن باشه شکوفه گیلاس من
رایرا: باشه مامان گریه نکن منم گریه میکنما
مامان رایرا: باشه عسلکم
رایرا: دیدم تیهونگ اومد دنبالم از مامان بابام خدافظی کردم و با ملودیا سوار ماشین شدم
تیهونگ: توهم سگ داری
رایرا: نه هویجه😂🥕
تیهونگ: بی مزه راستی این سگ منه اسمش یونتانه
رایرا: ایشونم خانم ملودی هست میتونی صداش کنی ملودیا
تیهونگ: باشه پیاده شو رسیدیم
از زبان راوی
یه خونه نوسال ساخت بود محل اقامتشون
رایرا: وای اینجا چه باحاله
تیهونگ: آره موافقم
از زبان راوی
توی خونه یک تاق خوب بیشتر نبود اما امکانات زیادی داشت مثل اتاق دنص و یه اتاق کوچولو برای گیم زدن یا یک استخر در حیاط خلوت و تمام خونه مبله بود به غیر از اتاق خواب
رایرا: بیا بریم توی انبارو یه نگاهی بندازیم
تیهونگ: باشه
رایرا: وای اینجا یه سطل رنگ صورتیه
تیهونگ: و همینطور بنفش
رایرا: بیا رنگارو برداریم و یه دستی به سرو و روی اتاق بکشیم
تیهونگ: باشه قلمو هم بردار
از زبان راوی
تیهونگ و رایرا اتفاق رو به دو قسمت تقسیم کردن نصف صورتی و نصف بنفش
تیهونگ: حالا بیا هرکی وسایلشو بچینه
رایرا: باشه
از زبان رایرا: وسایلو چیندیم و حالا نوبت خواب بود من ملودیا رو محکم بغل کردم و خوابم برد
ادامه دارد ••••••
۶.۳k
۱۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.