پارت یازدهم.
پارت یازدهم.
جیمین: لیندا عزیزم، بلند شو.... بزار کمکت کنم.
جیمین: بچه ها اونجا یه سرویس بهداشتی هست من لیندا رو میبرم تا یه ابی به صورتش بزنه حالش بهتر بشه......
نایکا: باشه عزیزدلم ببرش......
لیندا: جیمین من خوبم نمیخواد بریم...... خودم میتونم راه برم، نمیخوام بگیریم.....
جیمین: نه خوب نیستی.............. رسیدیم، صورتتو بیار جلو......
لیندا: جیمین خودم میتونم اب بزنم به صورتم....
جیمین: نه خودم میکنم......
ماری: جونگ کوک.... منم برم سرویس بهداشتی الان میام..........
جونگ کوک: باشه... برو....
ماری: وقتی رسیدم، دیدم جیمین داره اب به صورت اون دختره زشت میزنه........
جیمین: من میرم یه اب معدنی میگیرم الان میام، تو اینجا بشین الان میام.....
لیندا: باشه، ممنون......
ماری: وقتی دیدم جیمین رفتش رفتم جلوی.......... حالت چطوره
لیندا: من خوبم... ممنون...
ماری: چرا اینقد جلبه توجه میخوای بکنی؟
لیندا: چ چی.....
ماری: چرا همس میخوای خودتو به جیمینای من بچسپونی... اون فقط مال منه...
لیندا: جیمین من؟......... ببخشید اما منظورتو نمیفهمم......
ماری: یااااااا، ینی چی نمیفهمی... عوضیییی..... ـ..
لیندا: با داد ماری یه لرزی تو بدنم افتاد، و بعد از اون داد با یه سیلی محکم مواجه شدم......
جیمین: وقتی رسیدم دیدم ماری زد به لیندا......
جیمین: دختره عوضی داری چیکار میکنی......
ماری: جیمنیااااا میخواستم بهش بفهمونم که من فقط مال توعم....
جیمین: برو گمشو دختره هرزه.....
جیمین: لیندا حالت خوبه، یا خدا.... لیندا چرا داری نفس نفس میزنی....
جیمین: عوضی چه بلایی سرش در اوردی که اینجور شدهههههه.....
ماری: ب بخدا بخدا من هیچب نکردم....
لیندا: ه ه ه ق قر قر قرص قرص
جیمین: لیندا عزیزم چی میگی، قرص؟ قرص چی؟
لیندا: ک کی کیف قرص کیف... تو کیف
حیمین: سریع زیپ کیفشو بازدم و یه قرص داخلش بود...... این این منظورته؟
لیندا: ا اره اره... بد بده بدهش به من....................
جیمین: لیندا عزیزم، بلند شو.... بزار کمکت کنم.
جیمین: بچه ها اونجا یه سرویس بهداشتی هست من لیندا رو میبرم تا یه ابی به صورتش بزنه حالش بهتر بشه......
نایکا: باشه عزیزدلم ببرش......
لیندا: جیمین من خوبم نمیخواد بریم...... خودم میتونم راه برم، نمیخوام بگیریم.....
جیمین: نه خوب نیستی.............. رسیدیم، صورتتو بیار جلو......
لیندا: جیمین خودم میتونم اب بزنم به صورتم....
جیمین: نه خودم میکنم......
ماری: جونگ کوک.... منم برم سرویس بهداشتی الان میام..........
جونگ کوک: باشه... برو....
ماری: وقتی رسیدم، دیدم جیمین داره اب به صورت اون دختره زشت میزنه........
جیمین: من میرم یه اب معدنی میگیرم الان میام، تو اینجا بشین الان میام.....
لیندا: باشه، ممنون......
ماری: وقتی دیدم جیمین رفتش رفتم جلوی.......... حالت چطوره
لیندا: من خوبم... ممنون...
ماری: چرا اینقد جلبه توجه میخوای بکنی؟
لیندا: چ چی.....
ماری: چرا همس میخوای خودتو به جیمینای من بچسپونی... اون فقط مال منه...
لیندا: جیمین من؟......... ببخشید اما منظورتو نمیفهمم......
ماری: یااااااا، ینی چی نمیفهمی... عوضیییی..... ـ..
لیندا: با داد ماری یه لرزی تو بدنم افتاد، و بعد از اون داد با یه سیلی محکم مواجه شدم......
جیمین: وقتی رسیدم دیدم ماری زد به لیندا......
جیمین: دختره عوضی داری چیکار میکنی......
ماری: جیمنیااااا میخواستم بهش بفهمونم که من فقط مال توعم....
جیمین: برو گمشو دختره هرزه.....
جیمین: لیندا حالت خوبه، یا خدا.... لیندا چرا داری نفس نفس میزنی....
جیمین: عوضی چه بلایی سرش در اوردی که اینجور شدهههههه.....
ماری: ب بخدا بخدا من هیچب نکردم....
لیندا: ه ه ه ق قر قر قرص قرص
جیمین: لیندا عزیزم چی میگی، قرص؟ قرص چی؟
لیندا: ک کی کیف قرص کیف... تو کیف
حیمین: سریع زیپ کیفشو بازدم و یه قرص داخلش بود...... این این منظورته؟
لیندا: ا اره اره... بد بده بدهش به من....................
۳۳.۶k
۲۱ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.