P2
P2
ویو ات
وقتی رسیدیم اونجا شلوغ بود نزدیک بود بیوفتم و تهیونگ از کمرم گرفت. لعنتی این پسر خیلی هات
ویو تهیونگ
اوههه چقدر شلوغه
دیدم ات داره میوفته و من گرفتمش
ویو راوی
تهیونگ و ات میزشون رو پیدا کردن و نشستن همه چی خوب بود که...
من میرم آرایشم رو تمدید کنم
-باشه برو
رفتم دستشویی تا آرایش کنم ولی یهو دوتا دست دور کمرم حلقه شد برگشتم دیدم یه مرد مست اونجا وایساده(علامت مرده =)
= جون چقدر زیبایییی تو
برو گمشو مرت.یکه
=اوه چقدر بی ادب بیا دیگه هم به من حال بده هم خودت حال کن
ااااا(جیغ)
-هیچکس صداتو نمیشنو...که یهو مرد به سمت عقب کشیده شد
#چند پارتی#وانشات #اسمات#چند شاتی#فیک#کالکشن#فیکشن#سناریو#
ویو ات
وقتی رسیدیم اونجا شلوغ بود نزدیک بود بیوفتم و تهیونگ از کمرم گرفت. لعنتی این پسر خیلی هات
ویو تهیونگ
اوههه چقدر شلوغه
دیدم ات داره میوفته و من گرفتمش
ویو راوی
تهیونگ و ات میزشون رو پیدا کردن و نشستن همه چی خوب بود که...
من میرم آرایشم رو تمدید کنم
-باشه برو
رفتم دستشویی تا آرایش کنم ولی یهو دوتا دست دور کمرم حلقه شد برگشتم دیدم یه مرد مست اونجا وایساده(علامت مرده =)
= جون چقدر زیبایییی تو
برو گمشو مرت.یکه
=اوه چقدر بی ادب بیا دیگه هم به من حال بده هم خودت حال کن
ااااا(جیغ)
-هیچکس صداتو نمیشنو...که یهو مرد به سمت عقب کشیده شد
#چند پارتی#وانشات #اسمات#چند شاتی#فیک#کالکشن#فیکشن#سناریو#
۳۲۴
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.