p11
اِما:عا اره بیاین بعد میره تو اِما:اوف این چرا کلا مثل شوگا همیشه پیشمه بعد تموم شدن کارم رفتم خونه هوپ وقتیرفتم تو جین و هوپ و جیمین و دیدم که رفتن دخل پتو دارن میلر.زن خندم گرف که برگشتم دیدم.....
وقتی برگشتم دیدم یکی با ماسک ترسناک دستاشو مثل زمبیا کرده یه جیغی زدم بعد اون بدبخت رو گرفتم اونقدر ز.د.مکه اخر ماسکش رو در اورد دیدم کوکه یه پسگردنی زدم اِما:مرض داری (باداد)جی کی:اره مامانم ازت خیلی تعریف کرد چیزه تعریف کردنی هم نداری ها اِما:یعنیزشتم کوک:شاید اِما:اوک مرسی (بعد اِما میره اتاقش ) از زبان شوگا امروز زود اومدم دیدم کوک داره شیرموز میخوره دیدم جین و هوپ وجیمین دارن میلرزن رفتم جلوتر دیدم دارن فیلم ترسناک نگا میکنن شوگا:اگه میترسین چرا نگا میکنین جین:دلمون خواست به تچه شوگا:😐 شوگا:رفتم اتاقم ک صدایه گریه اومد دیدم اِما هس با زوری که داشتم در رو باز کردم اِما: هوی اولاغ چه خبرته شوگا:اخه تو گریه نمکنی اِما:من نمیکنم که فیلم گریه میکنه شوگا:عه امروزم همه تو فیلمن باش بعد شوگا میره اتاقش و اهنگ گوش میده از زبان اِما فیلم داشت ترسناک میشد که صدایه رعد وبرق اومد یه جیغی زدم رفتم داخل کمدم از ترس که لحضه ای در وا شد داشتم میلرزیدم یکی کمد و باز کرد کوک: ببا بیرون سوسول اِما:هن چی کوک تویی کوک:نع عممه بیا بیرون اِما:باش بعد میره بیرون اِما: ب هچکی نگو لطفا کوک:اگه بگم اِما:اگه بگی😑هچی دیگه قهر میکنم کوک:اوهوم ببینم چی میشه بعد شوگا میاد تو شوگا:دارین چه کار میکنین کوک:تام و جری بازی میکنیم بعد کوک به شوگا چشم غره ای میره و از اتاق خارج میشه
لایک کنین ممنونم
وقتی برگشتم دیدم یکی با ماسک ترسناک دستاشو مثل زمبیا کرده یه جیغی زدم بعد اون بدبخت رو گرفتم اونقدر ز.د.مکه اخر ماسکش رو در اورد دیدم کوکه یه پسگردنی زدم اِما:مرض داری (باداد)جی کی:اره مامانم ازت خیلی تعریف کرد چیزه تعریف کردنی هم نداری ها اِما:یعنیزشتم کوک:شاید اِما:اوک مرسی (بعد اِما میره اتاقش ) از زبان شوگا امروز زود اومدم دیدم کوک داره شیرموز میخوره دیدم جین و هوپ وجیمین دارن میلرزن رفتم جلوتر دیدم دارن فیلم ترسناک نگا میکنن شوگا:اگه میترسین چرا نگا میکنین جین:دلمون خواست به تچه شوگا:😐 شوگا:رفتم اتاقم ک صدایه گریه اومد دیدم اِما هس با زوری که داشتم در رو باز کردم اِما: هوی اولاغ چه خبرته شوگا:اخه تو گریه نمکنی اِما:من نمیکنم که فیلم گریه میکنه شوگا:عه امروزم همه تو فیلمن باش بعد شوگا میره اتاقش و اهنگ گوش میده از زبان اِما فیلم داشت ترسناک میشد که صدایه رعد وبرق اومد یه جیغی زدم رفتم داخل کمدم از ترس که لحضه ای در وا شد داشتم میلرزیدم یکی کمد و باز کرد کوک: ببا بیرون سوسول اِما:هن چی کوک تویی کوک:نع عممه بیا بیرون اِما:باش بعد میره بیرون اِما: ب هچکی نگو لطفا کوک:اگه بگم اِما:اگه بگی😑هچی دیگه قهر میکنم کوک:اوهوم ببینم چی میشه بعد شوگا میاد تو شوگا:دارین چه کار میکنین کوک:تام و جری بازی میکنیم بعد کوک به شوگا چشم غره ای میره و از اتاق خارج میشه
لایک کنین ممنونم
۴۲.۸k
۲۸ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.