(ارمی بمب رویایی) پارت 6

هلو کیوتا💜🙂
امید وارم خوب باشید ❤
اول لایک کن 🙃
خوبه حالا بریم ادامه داستان😁

هه سان اومد سمتمون و رو به ته کرد[علامت هه سان :∆]
∆به به شما کی این خانم باشید؟
-من دوست پسرش هستم شما کی باشید؟
∆اگه تو دوست پسرشی من نامزدشم هانی پاشو بیا بریم زود این چند روزه کجا بودی پاشو زود بااااااش( باداد)
+برو گمشو عوضی مگه بهت نگفتم دیگه دور بر من پیدات نشههه
∆خفه شووووو زود پاشو بریمممم
-حرف دهنتو بفهم روانی
و بعد از این که هه سان کتک حسابی خورد رفت
+ممنون اقای کیم و اقای جئون
-خواهش میکنم کاری نکردیم فقط اگه دوباره پیداش شد به من خبر بده
+باشه حتما🙂
رفتیم برای شام
-خب چی میخورید؟
&من استیک میخورم با سیب زمینی سرخ کرده
-امر دیگه ای جناااب
&نه دیگه نه 😁
+اممم منم نودل گوشت
-اوکی اقای گارسون لطفا تشریف بیارید
.....
شام رو خوردیم
+خیلی ازتون ممنونم من دیگه باید برم
-چراا یکم دیگه میموندی
+نه خیلی ممنون هم زیاد زحمت دادم و هم دیگه دیره باید تا قبل از ۱۲ برم خونه الانم ۱۰ نیم هست
&خب من میرسونمتون
ته چپ چپ نگاش کرد😒
&امم چیزه یعنی ما میرسونیمتون 😁
-اره برو سوار ماشین شو
+اما اخه
-اما اخه نداریم برو
+خواستم صندلی عقب بشینم که کوک اومد جلوم وایساد
&نه نه شما جلو بشینید من عقب راحت ترم
+باشه ببخشید 🙂
ته هم رانندگی میکرد
همه ساکت بودیم( نا گهان خری گفت 😂 شوخی کردم😁)
همه ساکت بودیم که کوک گفت.....
خب پایان پارت 💜


د
و
س
ت
و
ن
د
ا
ر
م
💜🙃
بوووووس 💜💜💜😍