چندپارتی
چندپارتی
ژانر:اصمات-خشن
پارت دوم
ویو شوگا:
داغ کرده بودم این دختره اومده اینجا که با این مردک بچرخه؟
*محتوای پیامک:
یک عکس از یه مرده و ا.ت و یه پیام:هه خیلی اسکلی جناب مین این دوست پسره زنته زنت یه هرزه ی به تمام عیار!!!*
سریع دست ا.ت رو گرفتم و کشیدم نمیومد
ا.ت:ی یونگی ولم کن
از پاهاش که کامل لخت بود گرفتمو انداختمش رو دوشم وای خانم مین بزار برسیم بزار برسیم!!
توی ماشین هیچ حرفی بینشون رد و بدل نشد یونگی با عصبانیت و آخرین سرعت میروند و ا.ت بغض داشت شوگا همینطور داشت تند میرفت که یه ماشین اومد جلوشون و نزدیک بود تصادف کنن حتی با آخرین سرعت هم تا خونه ۲ ساعت راه بود
شوگا:هوووفف یااا(بییییب )مادر(بییییب)حواستو جمع کن پدر(بییییبب)
شوگا حسابی حوصلش سر رفته بودو منتظر بود تا ا.ت رو تنبیه کنه ولی ۱ ساعت و نیمه دیگه باید تو راه میموندن پس رفت توی یه کوچه
شوگا:لباساتو درار(دستوری و سرد)
ا.ت:چی؟
شوگا:نزار یه حرفو دوبار تکرار کنم (داد)
ا.ت:با باشه
ا.ت همه ی لباساشو درآورد و با بغض دوباره سر جاش نشست
شوگا:اخطار میدم ا.ت اگه زیاد ناله کنی روزتو سیاه میکنم!!
شوگا رفت و از فروشگاه چیزی خرید و با یه لیوان و قرص تو دستش برگشت
قرص تحریک کننده خریده بود به ا.ت داد و ا.طت حسابی حشری شده بود
و شروع کرد به گاز های وحشیانه و مارک های دردناک گزاشتن روی بدن ا.ت
و بعد از چند مین با پوصی ا.ت ور میرفت اونقدر باش بازی کرد که ا.ت به التماس در اومد
_اهه خواهش میکنم لطفا اهه
+لطفا چی؟چیکار میتونم بکنم؟
-میخوامش اهه
+چیو بیبی چیو میخوای؟
-اه دی دیکتو میخوامش
+اووو کوچولو دیکمو میخوای چیکار؟(اینم سواله پسرم؟)
-اَه میخوامش دیکتو میخوام میخوام حرکتشو تو خودم حس کنم میخوااممشش(داد)
+اِهِه سر من داد میزنی؟؟
-ن نه گوه خوردم ببخشید خب آه
+نچ نچ نچ قراره تنبیه شی بیب بیا بشین اینجا
-ک کجا؟
شوگا به دنده اشاره کرد
-و ولی
+ولی نداره زود باش!(با لحن دستوری)
-با باشه
+چشم!بگو چشم!
-چشم
ژانر:اصمات-خشن
پارت دوم
ویو شوگا:
داغ کرده بودم این دختره اومده اینجا که با این مردک بچرخه؟
*محتوای پیامک:
یک عکس از یه مرده و ا.ت و یه پیام:هه خیلی اسکلی جناب مین این دوست پسره زنته زنت یه هرزه ی به تمام عیار!!!*
سریع دست ا.ت رو گرفتم و کشیدم نمیومد
ا.ت:ی یونگی ولم کن
از پاهاش که کامل لخت بود گرفتمو انداختمش رو دوشم وای خانم مین بزار برسیم بزار برسیم!!
توی ماشین هیچ حرفی بینشون رد و بدل نشد یونگی با عصبانیت و آخرین سرعت میروند و ا.ت بغض داشت شوگا همینطور داشت تند میرفت که یه ماشین اومد جلوشون و نزدیک بود تصادف کنن حتی با آخرین سرعت هم تا خونه ۲ ساعت راه بود
شوگا:هوووفف یااا(بییییب )مادر(بییییب)حواستو جمع کن پدر(بییییبب)
شوگا حسابی حوصلش سر رفته بودو منتظر بود تا ا.ت رو تنبیه کنه ولی ۱ ساعت و نیمه دیگه باید تو راه میموندن پس رفت توی یه کوچه
شوگا:لباساتو درار(دستوری و سرد)
ا.ت:چی؟
شوگا:نزار یه حرفو دوبار تکرار کنم (داد)
ا.ت:با باشه
ا.ت همه ی لباساشو درآورد و با بغض دوباره سر جاش نشست
شوگا:اخطار میدم ا.ت اگه زیاد ناله کنی روزتو سیاه میکنم!!
شوگا رفت و از فروشگاه چیزی خرید و با یه لیوان و قرص تو دستش برگشت
قرص تحریک کننده خریده بود به ا.ت داد و ا.طت حسابی حشری شده بود
و شروع کرد به گاز های وحشیانه و مارک های دردناک گزاشتن روی بدن ا.ت
و بعد از چند مین با پوصی ا.ت ور میرفت اونقدر باش بازی کرد که ا.ت به التماس در اومد
_اهه خواهش میکنم لطفا اهه
+لطفا چی؟چیکار میتونم بکنم؟
-میخوامش اهه
+چیو بیبی چیو میخوای؟
-اه دی دیکتو میخوامش
+اووو کوچولو دیکمو میخوای چیکار؟(اینم سواله پسرم؟)
-اَه میخوامش دیکتو میخوام میخوام حرکتشو تو خودم حس کنم میخوااممشش(داد)
+اِهِه سر من داد میزنی؟؟
-ن نه گوه خوردم ببخشید خب آه
+نچ نچ نچ قراره تنبیه شی بیب بیا بشین اینجا
-ک کجا؟
شوگا به دنده اشاره کرد
-و ولی
+ولی نداره زود باش!(با لحن دستوری)
-با باشه
+چشم!بگو چشم!
-چشم
۱۰.۲k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.