شکلات تلخ'
شکلات تلخ'
ᵖᵃʳᵗ'₄₄
-عوضی با ات من چیکار داری
پسرک از یقه مردک گرفت و هلش داد
+اینجا چخبره
-ات چرا یه گونت سرخ شده
+ها
=اثر داروعه
-خفه شو عوضی نمیدونی اون مریضه
دخترک چشم سمت راستش پر خون شده بود و فقط همون لپش قرمز بود
=این چرا اینطوری شد
+نمیتونم ببینم...ن.نمیتونم.....
دخترک بیهوش شد
-زنگ بزن امبولانس
=نمیتونن اینجا رو پیدا کنن
-گندش بزنن
پسرک دخترک رو باز کرد و رو دستلش گرفت و سوار ماشین کردش
-دکتر...دکتر
..............
-حالش چطوره
:یه نوع سم هست که با بوییدن وارد بدن میشه ایشون یه چیزی رو بو کردن که سم وارد بدنشون شده
-اون مریض بود
:برای مریضی شم باید بگم ......متاسفانه دوباره حافظشونو از دست دادن و احتمال برگشتنش خیلی کمه
-چی؟
:به موقع رسوندیننش بیمارستان وگزنه ممکن بود فلج بشن...برای چشمون هم نگران نباشید
-میتونم ببینمش؟
:بله
پسرک گام هایی با ترس بر میداشت....چطور میتونست باهاش روبه رو بشه هرچیم بشه بخواطر اون این بلا سرش اومده بود.....رسید به اتاقش از گوشه در نگاش میکرد
-ات
دخترک صدا رو میشنید اما نمیدونست که اسمش اته...پسرک اروم جلو رفت و دستشو رو شونش گذاشت
-ات
+شما؟
پسرک با این خرف دخترک گریش گرفت و با سرعت اشکاش سرازیر شد
-من...من
+چرا گریه میکنید؟اعضای خانوادمین؟
-اره
-چیه من میشید
-شو..هرت
+شوهرم؟
-اره
+چرا چیزی یادم نیست
-یه اشغالی این بلارو سرت اورده
+کی؟اصلا چرا
پسرک فقط ماجرای گل رو براش تعریف کرد....دخترک بغضش گرفت
-الان فهمیدی چی شد
+ولی مگه من چه بدی در حقشون کردم
دخترک گونه پسرک رو نوازشش کرد
+بخواطر من تو دردسر افتادی
پسرک دستشو گذاشت روی دست دخترک
-اگه حافظت سر جاش بود بازم اینطوری نوازشم میکردی یا مثل گربه به جونم میوفتادی
+معلومه که همینجوری باهات رفتار میکردم
:خب میتونید امروز ببریدش
پسرک بعد از انجام کار بیمارستان دخترک رو دستاش بلند کرد
+چیکار میکنی...خودم میتونم راه برم
-هیشش
......................
+میگم میشه از اخلاقم بهم بگی؟
پسرک که هنوز از تایکی عصبانی بود میخواست شکنجه شدن تایکی رو ات با چشمای خودش ببینه
-خب تو خیلی بی رحم بودی حتی نزدیک بود یبار یکیو بکشی ..........................
#بلک_پینک_فیک_وانشات_نامجون_جین_یونگی_جیمین_هوسوک_تهیونگ_جونگ_کوک
ᵖᵃʳᵗ'₄₄
-عوضی با ات من چیکار داری
پسرک از یقه مردک گرفت و هلش داد
+اینجا چخبره
-ات چرا یه گونت سرخ شده
+ها
=اثر داروعه
-خفه شو عوضی نمیدونی اون مریضه
دخترک چشم سمت راستش پر خون شده بود و فقط همون لپش قرمز بود
=این چرا اینطوری شد
+نمیتونم ببینم...ن.نمیتونم.....
دخترک بیهوش شد
-زنگ بزن امبولانس
=نمیتونن اینجا رو پیدا کنن
-گندش بزنن
پسرک دخترک رو باز کرد و رو دستلش گرفت و سوار ماشین کردش
-دکتر...دکتر
..............
-حالش چطوره
:یه نوع سم هست که با بوییدن وارد بدن میشه ایشون یه چیزی رو بو کردن که سم وارد بدنشون شده
-اون مریض بود
:برای مریضی شم باید بگم ......متاسفانه دوباره حافظشونو از دست دادن و احتمال برگشتنش خیلی کمه
-چی؟
:به موقع رسوندیننش بیمارستان وگزنه ممکن بود فلج بشن...برای چشمون هم نگران نباشید
-میتونم ببینمش؟
:بله
پسرک گام هایی با ترس بر میداشت....چطور میتونست باهاش روبه رو بشه هرچیم بشه بخواطر اون این بلا سرش اومده بود.....رسید به اتاقش از گوشه در نگاش میکرد
-ات
دخترک صدا رو میشنید اما نمیدونست که اسمش اته...پسرک اروم جلو رفت و دستشو رو شونش گذاشت
-ات
+شما؟
پسرک با این خرف دخترک گریش گرفت و با سرعت اشکاش سرازیر شد
-من...من
+چرا گریه میکنید؟اعضای خانوادمین؟
-اره
-چیه من میشید
-شو..هرت
+شوهرم؟
-اره
+چرا چیزی یادم نیست
-یه اشغالی این بلارو سرت اورده
+کی؟اصلا چرا
پسرک فقط ماجرای گل رو براش تعریف کرد....دخترک بغضش گرفت
-الان فهمیدی چی شد
+ولی مگه من چه بدی در حقشون کردم
دخترک گونه پسرک رو نوازشش کرد
+بخواطر من تو دردسر افتادی
پسرک دستشو گذاشت روی دست دخترک
-اگه حافظت سر جاش بود بازم اینطوری نوازشم میکردی یا مثل گربه به جونم میوفتادی
+معلومه که همینجوری باهات رفتار میکردم
:خب میتونید امروز ببریدش
پسرک بعد از انجام کار بیمارستان دخترک رو دستاش بلند کرد
+چیکار میکنی...خودم میتونم راه برم
-هیشش
......................
+میگم میشه از اخلاقم بهم بگی؟
پسرک که هنوز از تایکی عصبانی بود میخواست شکنجه شدن تایکی رو ات با چشمای خودش ببینه
-خب تو خیلی بی رحم بودی حتی نزدیک بود یبار یکیو بکشی ..........................
#بلک_پینک_فیک_وانشات_نامجون_جین_یونگی_جیمین_هوسوک_تهیونگ_جونگ_کوک
۴.۸k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.