من وقتی حتی تازه از راه رسیدم و یک دستم بستنی دارم که دار
من وقتی حتی تازه از راه رسیدم و یک دستم بستنی دارم که داره آب میشه کیفم که از رو شونم افتاده روی دستم و با اون دستم که سه تا پلاستیک پر و سنگین دارم تویه کیفم دنبال کلید میگردم و سعی میکنم درو باز کنم و شالم از سرم افتاده و یه آشغال که با باد رفته تو چشم راستم و باعث شده چشمم رو ببندم ....
باز هم میتونم به تو فک کنم...
باور کن باز هم به توی لعنتی میتونم فکر کنم....
باز هم میتونم به تو فک کنم...
باور کن باز هم به توی لعنتی میتونم فکر کنم....
۸.۶k
۲۵ خرداد ۱۳۹۹