عشق اشتباه 6
و راه افتادیم
توی راه هیچ حرفی نزدیم که کوک گفت
کوک : راستی تویه این سه سالی که دور بودیم تو چیکارا کردی
ات : هیچی دانشگاه رفتم
کوک : گیتار میخواستی یاد بگیری گرفتی
ات : نه
استاد خوب پیدا نکردم
کوک : یادته قرار بود من یادت بدم
ات : اره
کوک : خب الان یادت میدم دیگه
ات : اخه من ساز ندارم
کوک : با ساز من
ات : باشه
ویو ات
داشتیم با هم حرف میزدیم که من سردم شد
خیلی هوا سرد بود
با اینکه سوییشرت داشتم ولی بازم سردم بود
ویو کوک :
داشتیم باهم حرف میزدیم که حس کردم ات سردشه برای همین زدم کنار کتمو در اوردم و گزاشتم رو پاش
ات : خودت سردت میشه
کوک : نه من لباس زیاد پوشیدم
و کت رو گزاشتم رو پاش
وقتی داشتم میزاشتم دیدم یه پسره داره میاد سمت ما
کوک : اون پسره دا ه میاد سمت ما کیه
ویو ات :
وای میترسم بگم دوست پسرمه ناراحت شه
ولی خب در هر صورت اخرش باز ممیفهمه
ات : خب این کایه
کوک : اها همون پسره که داشتی باهاش حرف میزدی
ات :سلام
کای تو اینجا چیکار میکنی
کا : سلام خوبی عزیزم هیچی ماشین یهو خراب شد زنگ زدم بیان درستش کنن منتظرم
کوک : سلام
جونگ کوک هستم دوست ات
کا : عه سلام
ندیدمت ببخشید
اسم منم کایه
دوست پسر اتم
کوک : خوشبختم
کای : خوشبختم
کوک : من میتونم ماشینتو ببینم
شاید تونستم درستش کنم
کا : چرا که نه
ویو کوک
رفتم ماشینشو ببینم
خب بلد بودم درست کنم
وقتی داشتم درست میکردم دیدم کای و ات دارنبا هم حرف میزنن
کای خیلی نزدیک ات شده بود
وقتی داشتیم حرف میزدیم و گفت دوست پسر ات دوست داشتم خفش کنم
لطفا حمایت 🎂🎥
توی راه هیچ حرفی نزدیم که کوک گفت
کوک : راستی تویه این سه سالی که دور بودیم تو چیکارا کردی
ات : هیچی دانشگاه رفتم
کوک : گیتار میخواستی یاد بگیری گرفتی
ات : نه
استاد خوب پیدا نکردم
کوک : یادته قرار بود من یادت بدم
ات : اره
کوک : خب الان یادت میدم دیگه
ات : اخه من ساز ندارم
کوک : با ساز من
ات : باشه
ویو ات
داشتیم با هم حرف میزدیم که من سردم شد
خیلی هوا سرد بود
با اینکه سوییشرت داشتم ولی بازم سردم بود
ویو کوک :
داشتیم باهم حرف میزدیم که حس کردم ات سردشه برای همین زدم کنار کتمو در اوردم و گزاشتم رو پاش
ات : خودت سردت میشه
کوک : نه من لباس زیاد پوشیدم
و کت رو گزاشتم رو پاش
وقتی داشتم میزاشتم دیدم یه پسره داره میاد سمت ما
کوک : اون پسره دا ه میاد سمت ما کیه
ویو ات :
وای میترسم بگم دوست پسرمه ناراحت شه
ولی خب در هر صورت اخرش باز ممیفهمه
ات : خب این کایه
کوک : اها همون پسره که داشتی باهاش حرف میزدی
ات :سلام
کای تو اینجا چیکار میکنی
کا : سلام خوبی عزیزم هیچی ماشین یهو خراب شد زنگ زدم بیان درستش کنن منتظرم
کوک : سلام
جونگ کوک هستم دوست ات
کا : عه سلام
ندیدمت ببخشید
اسم منم کایه
دوست پسر اتم
کوک : خوشبختم
کای : خوشبختم
کوک : من میتونم ماشینتو ببینم
شاید تونستم درستش کنم
کا : چرا که نه
ویو کوک
رفتم ماشینشو ببینم
خب بلد بودم درست کنم
وقتی داشتم درست میکردم دیدم کای و ات دارنبا هم حرف میزنن
کای خیلی نزدیک ات شده بود
وقتی داشتیم حرف میزدیم و گفت دوست پسر ات دوست داشتم خفش کنم
لطفا حمایت 🎂🎥
۳.۶k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.