قانون اول 🔪 p9
ا.ت: منم گفتم نمیخواممم
کوک:خرع پاشو ابروت میرع
ا.ت:خر خودتی
کوک:من خرم ؟
ا.ت: ها نه نمیخوام پاشم
تهیونگ:خودت خواستی
ا.ت:چیو.......
عه بذارم زمین خاک توسرت بشه بذارم زمین زشته الان مردم چی فکر میکنن بذارم زمیننننننمممممم
تهیونگ:کم حرف بزن
ا.ت:کص*کش بذارم زمین
نامجون:ا.ت پات داره خون میاد آروم پاش
ا.ت رو برون رو یه پله نشست
نامجون:خوبه زخمش زیاد عمیق نیس ولی یکم درد داره
کوک
به کوک اشاره کرد که ا.ت رو محکم بگیره
ا.ت:چ...چیکار م..می..میکنی ولم کن
اییییییییی درد داره ایییییییی
جی هوپ:ا.ت الان تموم میشه نامجون بدو
نامجون:تموم شد
ا.ت:شماها چرا اومدید کمک من مگه نگفتید کمکم نمیکنید
کوک:چیه میذاشتیم یه مرد یه دختر احمق رو بزنه
ا.ت:احمق خودتی
بعد پاشد رفت
۲ روز بعد
ویو ا.ت
حاظر شدم یه لباس خوشگل پوشیدم و رفتم تا ببینم کیا قبول شدن و تو چه گروه هایی قرار میگیرن خدا کنه قبول شده باشم و تو گروه ضد گلوله ها نباشم اونا واقا دیوونن
رفت و رسید اونجا
مدیر اصلی: خب سلام خوش اومدید واقا بسیاری از شماها زحمت کشید تا...................
بعد کلی زر زدن
مدیر ۱: خب کسانی که قبول شدن
لی ا.ت و پارک میا و کیم جک و ...................
مدیر ۲: گروه هایی که داخلش هستن
لی ا.ت گروه ضد گلوله ها
ویوا.ت
فا*ک به این زندگی چرا تو اون گروه افتادم لعنت به این شانس ولی خداروشکر قبول شدم
مراسم تموم شد و همه رفتیم خونه هامون داشتم میرفتم که هوتسو رو دیدم بدو بدو رفتم پیشش
ا.ت:هونسو سلام
هونسو:به به سلام بانوی زیبا
ا.ت: مسخره بریم باهم بیرون؟
هونسو:حتما بانوی زیبا
ا.ت:هونسو بس کن دیگه
هویی کجا رو نگاه میکنی بالا سرم چیزیه؟
برگشت دید کوک وایساده
ا.ت:اینجا چیکار نیکنی؟
کوک:اومدم دنبالت تا بریم
ا.ت:کجا؟
کوک: دفتر
ا.ت:دفتر چی چی میگی برا خودت
هونسو:ا.ت اینو میشناسی
ا.ت: اوهوم باهم دوست دور هستیم
کوک:یه دوست دوری بهت نشون بدم بیا بریم
هونسو:ا.ت برو عیب نداره بالاخره باید حواست به کارت هم باشه یه وقت دیگه میریم بیرون
ا.ت:هوفففف باشه بهت میگم کِی بریم باییی
کوک:بیا بریم حالا(کفری)
ا.ت:دستمو ول کن
کوک: ممکنه گم بشی چون شلوغه
(دوستان میخوام کوک عاشق ا.ت بشه 😂ولی به این زودیا نه)
کوک:خرع پاشو ابروت میرع
ا.ت:خر خودتی
کوک:من خرم ؟
ا.ت: ها نه نمیخوام پاشم
تهیونگ:خودت خواستی
ا.ت:چیو.......
عه بذارم زمین خاک توسرت بشه بذارم زمین زشته الان مردم چی فکر میکنن بذارم زمیننننننمممممم
تهیونگ:کم حرف بزن
ا.ت:کص*کش بذارم زمین
نامجون:ا.ت پات داره خون میاد آروم پاش
ا.ت رو برون رو یه پله نشست
نامجون:خوبه زخمش زیاد عمیق نیس ولی یکم درد داره
کوک
به کوک اشاره کرد که ا.ت رو محکم بگیره
ا.ت:چ...چیکار م..می..میکنی ولم کن
اییییییییی درد داره ایییییییی
جی هوپ:ا.ت الان تموم میشه نامجون بدو
نامجون:تموم شد
ا.ت:شماها چرا اومدید کمک من مگه نگفتید کمکم نمیکنید
کوک:چیه میذاشتیم یه مرد یه دختر احمق رو بزنه
ا.ت:احمق خودتی
بعد پاشد رفت
۲ روز بعد
ویو ا.ت
حاظر شدم یه لباس خوشگل پوشیدم و رفتم تا ببینم کیا قبول شدن و تو چه گروه هایی قرار میگیرن خدا کنه قبول شده باشم و تو گروه ضد گلوله ها نباشم اونا واقا دیوونن
رفت و رسید اونجا
مدیر اصلی: خب سلام خوش اومدید واقا بسیاری از شماها زحمت کشید تا...................
بعد کلی زر زدن
مدیر ۱: خب کسانی که قبول شدن
لی ا.ت و پارک میا و کیم جک و ...................
مدیر ۲: گروه هایی که داخلش هستن
لی ا.ت گروه ضد گلوله ها
ویوا.ت
فا*ک به این زندگی چرا تو اون گروه افتادم لعنت به این شانس ولی خداروشکر قبول شدم
مراسم تموم شد و همه رفتیم خونه هامون داشتم میرفتم که هوتسو رو دیدم بدو بدو رفتم پیشش
ا.ت:هونسو سلام
هونسو:به به سلام بانوی زیبا
ا.ت: مسخره بریم باهم بیرون؟
هونسو:حتما بانوی زیبا
ا.ت:هونسو بس کن دیگه
هویی کجا رو نگاه میکنی بالا سرم چیزیه؟
برگشت دید کوک وایساده
ا.ت:اینجا چیکار نیکنی؟
کوک:اومدم دنبالت تا بریم
ا.ت:کجا؟
کوک: دفتر
ا.ت:دفتر چی چی میگی برا خودت
هونسو:ا.ت اینو میشناسی
ا.ت: اوهوم باهم دوست دور هستیم
کوک:یه دوست دوری بهت نشون بدم بیا بریم
هونسو:ا.ت برو عیب نداره بالاخره باید حواست به کارت هم باشه یه وقت دیگه میریم بیرون
ا.ت:هوفففف باشه بهت میگم کِی بریم باییی
کوک:بیا بریم حالا(کفری)
ا.ت:دستمو ول کن
کوک: ممکنه گم بشی چون شلوغه
(دوستان میخوام کوک عاشق ا.ت بشه 😂ولی به این زودیا نه)
۸.۳k
۲۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.