فرشته من. part 10
بچا دندونم اروم شد گفتم یه پارت دیگ بزارم امید وارم دوس داشته باشین 😊
دیدم کوک از پشت دستمو گرفت و پرتم کرد رو تخت.
ا.ت:اخخخ دردم گرف حدقل ارومتر پرتم میکردییی
کوک:کجا با این عجله
ا.ت:میخواستم برم دوش بگیرمو غذا بخورم مردم از گُشنگی
کوک:اهوممم باشه یه وقت فکر فرار نزنه به سرت
ا.ت:خیلی خب باشه چرا باید اصا از جایی فرار کنم که مال کسیه که عاشقشم؟
کوک:هوممم حرفت منطقی بود
ا.ت:😂
کوک:😂
خیلی خب برم دوش بگیرم بعدش غذا بخوریم
کوک:اوکی برو😊
بعد از دوش و صبحونه نشستیم با هم یه فیلم دیدیم.
فلش بک به بعد از تماشای فیلم
کوک:عالی بود نظرت چیه؟
ا.ت:اهوم خیلی خوب بود
داشتیم با هم حرف میزدیم که سول اومد پیشمون.
سول:های ددی داری چیکار میکنی
کوک:یااا دیگ به من نگو ددی من خودم دوس دختر دارم
سول:ولی من میگم
کوک:اگه بگی به بادیگاردام میگم بندازنت زندان عمارت
سول:هوفففف باشه خب چی صدات کنم(عشوه)
کوک: جئون،اقای جئون
سول:این زیاد رسمی نیس؟بهت میگم کوکی باشه
کوک:نه همین که گفتم
دختره رفت نزدیک کوک شد و روی پاهاش نشست
سول:ددی نظرت درباره(اره همون که تو ذهنته)
کوک:دختره هر.زه گمشو ببینم (داد خیلی بلند)
سول:عه ترسیدم چته
کوک:چرا تو حرف حالیت نمیشه میگم نمیخوامت دوست ندارم هیچ ازت متنفرم هستم
سول:😭😭(عشوه)
کوک:که چی ها فک میکنی الان میام دلداریت میدم؟
ا.ت:کوک لطفا اروم باش
کوک:ا.ت تو نمیدونی چقد این دختره هر.زس
سول:ا.ت خانم لازم نکرده به فکرم باشی اگه به فکرم بودی با کوک دوست نمیشدی تا من دلم نشکنه
ا.ت:ولی من....
سول:ولی تو چی هانن؟من الان میرم ولی بدون یه روز انتقام سختی از هردوتاتون میگیرم
سول رفت
ا.ت:کوک بیا برین دنبالش
کوک:ا.ت؟چطور با اینکه اون انقد بد باهات رفتار کرد بازم خوبی؟
ا.ت:این حرفا چیه دلم از سنگ نیس که
کوک:ولش کن برام مهم نیس
ا.ت:هوففف امید وارم چیزیش نشه
کوک:اون صگ جونه چیزیش نمیشه
یک هفته بعد
امروز روزی بود که کوک بهم قول داد منو ول میکنع برم خونمون ولی من به اینجا عادت کرده بودمو یه جورایی دوس نداشتم برم خونمون پس رفتم به کوک بگم من نمیرم خونمون و پیشت میمونم.
داشتم میرفتم بهش بگم که یهو...
دیدم کوک از پشت دستمو گرفت و پرتم کرد رو تخت.
ا.ت:اخخخ دردم گرف حدقل ارومتر پرتم میکردییی
کوک:کجا با این عجله
ا.ت:میخواستم برم دوش بگیرمو غذا بخورم مردم از گُشنگی
کوک:اهوممم باشه یه وقت فکر فرار نزنه به سرت
ا.ت:خیلی خب باشه چرا باید اصا از جایی فرار کنم که مال کسیه که عاشقشم؟
کوک:هوممم حرفت منطقی بود
ا.ت:😂
کوک:😂
خیلی خب برم دوش بگیرم بعدش غذا بخوریم
کوک:اوکی برو😊
بعد از دوش و صبحونه نشستیم با هم یه فیلم دیدیم.
فلش بک به بعد از تماشای فیلم
کوک:عالی بود نظرت چیه؟
ا.ت:اهوم خیلی خوب بود
داشتیم با هم حرف میزدیم که سول اومد پیشمون.
سول:های ددی داری چیکار میکنی
کوک:یااا دیگ به من نگو ددی من خودم دوس دختر دارم
سول:ولی من میگم
کوک:اگه بگی به بادیگاردام میگم بندازنت زندان عمارت
سول:هوفففف باشه خب چی صدات کنم(عشوه)
کوک: جئون،اقای جئون
سول:این زیاد رسمی نیس؟بهت میگم کوکی باشه
کوک:نه همین که گفتم
دختره رفت نزدیک کوک شد و روی پاهاش نشست
سول:ددی نظرت درباره(اره همون که تو ذهنته)
کوک:دختره هر.زه گمشو ببینم (داد خیلی بلند)
سول:عه ترسیدم چته
کوک:چرا تو حرف حالیت نمیشه میگم نمیخوامت دوست ندارم هیچ ازت متنفرم هستم
سول:😭😭(عشوه)
کوک:که چی ها فک میکنی الان میام دلداریت میدم؟
ا.ت:کوک لطفا اروم باش
کوک:ا.ت تو نمیدونی چقد این دختره هر.زس
سول:ا.ت خانم لازم نکرده به فکرم باشی اگه به فکرم بودی با کوک دوست نمیشدی تا من دلم نشکنه
ا.ت:ولی من....
سول:ولی تو چی هانن؟من الان میرم ولی بدون یه روز انتقام سختی از هردوتاتون میگیرم
سول رفت
ا.ت:کوک بیا برین دنبالش
کوک:ا.ت؟چطور با اینکه اون انقد بد باهات رفتار کرد بازم خوبی؟
ا.ت:این حرفا چیه دلم از سنگ نیس که
کوک:ولش کن برام مهم نیس
ا.ت:هوففف امید وارم چیزیش نشه
کوک:اون صگ جونه چیزیش نمیشه
یک هفته بعد
امروز روزی بود که کوک بهم قول داد منو ول میکنع برم خونمون ولی من به اینجا عادت کرده بودمو یه جورایی دوس نداشتم برم خونمون پس رفتم به کوک بگم من نمیرم خونمون و پیشت میمونم.
داشتم میرفتم بهش بگم که یهو...
۵.۶k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.