ویو کوک
ویو کوک
کوک= چته چی میخوای
هایون = وای عشقم چرا اینجوری حرف میزنی ناسلامتی من و تو دیوانه وار عاشق هم بودیم
کوک = آلان دیگه همه چیز عوض از زندگی من گمشو بیرون
خواستم گوشی رو قطع کنم که چیزی گفت که مانع کارم شدم
هایون = ات. اسمش ات بود درسته تو کافه تریا منتظرت هستم نیای خیلی راحت همینجا میکشمش
کوک = ببین دستت به ات بخوره زندگیتو سیاه میکنم
هایون = ... قطع کرد
نویسنده = کوک الان یک ماهه که به ات اجازه کار داده چون ات خیلی اسرار کرد کوک هم قبول کرد
سریع آماده شدم نگران نبودم که ات منو با اون ببینه چه فکرایی میکنه اخه قرار بود با رفیقاش بره بیرون
سوار ماشین شدم به کافه تریا رفتم اون اونجا نشسته بود با خونسردی تمام قهوه میخورد
هایون = اومدی ددی
کوک = به من نگو ددی هر.زه
هایون = با من درست حرف بزن وگرنه ات زنده نمیمونه
کوک = تو چیکار به ات داری رو رلست بهم بگو چی میخوای
هایون = من میخوام به مهمونی آخر هفته من بیاین ولی تو پارتنر من میشی دقت کن که گفتم بیاین یعنی ات هم باشه برادرم ازش خوشش میاد
کوک = .....باشه میایم ولی برادرت به ات دست نمیزنه وگرنه می گشمش
هایون = تو هنوز به ات نگفتی که عاشقشی خب ممکنه یکی زود تر و رک تر باشه و ات رو ببره
کوک = خفه میشی یا خفت کنم
هایون = اوکی فقط فراموش نکن که ۲ روز دیگه مهمونیه
کوک = نمیگفتی هم اوکی بود هر.زه
هایون = : ریز لبخند زد :
ویو ات
داشتم کار میکردم که یهو
کوک= چته چی میخوای
هایون = وای عشقم چرا اینجوری حرف میزنی ناسلامتی من و تو دیوانه وار عاشق هم بودیم
کوک = آلان دیگه همه چیز عوض از زندگی من گمشو بیرون
خواستم گوشی رو قطع کنم که چیزی گفت که مانع کارم شدم
هایون = ات. اسمش ات بود درسته تو کافه تریا منتظرت هستم نیای خیلی راحت همینجا میکشمش
کوک = ببین دستت به ات بخوره زندگیتو سیاه میکنم
هایون = ... قطع کرد
نویسنده = کوک الان یک ماهه که به ات اجازه کار داده چون ات خیلی اسرار کرد کوک هم قبول کرد
سریع آماده شدم نگران نبودم که ات منو با اون ببینه چه فکرایی میکنه اخه قرار بود با رفیقاش بره بیرون
سوار ماشین شدم به کافه تریا رفتم اون اونجا نشسته بود با خونسردی تمام قهوه میخورد
هایون = اومدی ددی
کوک = به من نگو ددی هر.زه
هایون = با من درست حرف بزن وگرنه ات زنده نمیمونه
کوک = تو چیکار به ات داری رو رلست بهم بگو چی میخوای
هایون = من میخوام به مهمونی آخر هفته من بیاین ولی تو پارتنر من میشی دقت کن که گفتم بیاین یعنی ات هم باشه برادرم ازش خوشش میاد
کوک = .....باشه میایم ولی برادرت به ات دست نمیزنه وگرنه می گشمش
هایون = تو هنوز به ات نگفتی که عاشقشی خب ممکنه یکی زود تر و رک تر باشه و ات رو ببره
کوک = خفه میشی یا خفت کنم
هایون = اوکی فقط فراموش نکن که ۲ روز دیگه مهمونیه
کوک = نمیگفتی هم اوکی بود هر.زه
هایون = : ریز لبخند زد :
ویو ات
داشتم کار میکردم که یهو
۹۱۴
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.