~~~فیک پرستار~~~
پارت : ۱۹
یه نگاه به اون پسره و یه نگاه به قفل فرمون کردم .
یک نفس عمیق
چشمامو بستم و چند نفس عمیق کشیدم
و گذاشتم اون خلق و خوی بروسلی بودنم روشن شه !
چشمامو باز کردم هر چه در توان داشتم ریختم بیرون
قفل فرمونو بردم بالا و
+یهههههههه
عین ذامبی دانبالشون دویدم
-هی هی دیونه نشو اونو بزار پایین
+خفه شوو گ//وه میخوری مزاحم بچه م میشیی
با دو سوار موتور شون شدن و ال فرار
قفل ورمونو پرت کردم سمت شون
+پدص//گااااا
فکر کردن حاجی حاجی مکه ست؟!
ایشالله نسل تون تا هفت جد آیندتون
منقرض شه !
رفتم قفل فرمونو از رو زمین برداشتم
لبام آویزون شد
بیچاره دولا شد
حالا من با کدوم پول برم قفل فرمون بخرم اخهه
همینجوری با لبای آویزون رفتم سوار ماشین شدم
¢افرین بورام جووون
$حالت خوبه؟!
سرمو برگردوندم سمت شون
¢عه چی شدی بورام جون؟!
قفل فرمونو در دید رس شون قرار دادم
با همون لبای آویزون گفتم
+دولا شد !
سوبین گنگ نگاهم کرد
¢عااا خب بریم با کارت ما یکی بهترشو بخریم
عااا با کارت بچه ها ؟!
به من چه باباشون میخره
شونه هامو انداختم بالا
+بریم خونه همینجوریشم دیرمون شده
حوصله بابای صگ عصابتونو ندارم
ماشینو به حرکت درآوردم و به سمت خونه راهی شدم .
&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_
خسته بعد از انجام تکالیف بچه ها به سمت اتاقم رفتم
ت//خم صگاا عجب سیسی برام میگرفتن
اینا همه تربیت های نادرست پدرشونه آره
باید بهش بگم حالا بزار برم بخوابم
اخیش بعد ی چرتی سرحال شدم
رفتم پایین طبق معمول همه دور میز نشستن .
+سلام سلام همه گی سلااام
خانوم چوی با خوش رویی جوابمو داد
و یک فنجون چای برام ریخت .
نچ نچی کردم
+مشخصه دیگه ادب ندارین وقتی بزرگتری می بینید اومده بهش سلام کنید .
کیم اخم کرده بهم نگاه کرد
_بچه های من ادب دارن
+نه ندارن از قدیم میگن ادب از که آموختی ، از ننه بابا
شما درست تربیت شون نکردین
_خانوم مین ، هیچ خوشم نمیاد کسی در تربیت بچه هام دخالت کنه
با اخم خیره ش شدم
+دیگه داری اون روی ص..گ
یه نگاهی به بچه ها انداختم
_بله ، مشخصه کی تربیت داره و کی بی ادبه
، عیب از شماست پدر و مادرتون درست تربیت تون نکردن
+تو چی گفتی؟؟؟؟ تو داری تربیت بابای منو زیر سوال میبری؟!
یه نگاه به اون پسره و یه نگاه به قفل فرمون کردم .
یک نفس عمیق
چشمامو بستم و چند نفس عمیق کشیدم
و گذاشتم اون خلق و خوی بروسلی بودنم روشن شه !
چشمامو باز کردم هر چه در توان داشتم ریختم بیرون
قفل فرمونو بردم بالا و
+یهههههههه
عین ذامبی دانبالشون دویدم
-هی هی دیونه نشو اونو بزار پایین
+خفه شوو گ//وه میخوری مزاحم بچه م میشیی
با دو سوار موتور شون شدن و ال فرار
قفل ورمونو پرت کردم سمت شون
+پدص//گااااا
فکر کردن حاجی حاجی مکه ست؟!
ایشالله نسل تون تا هفت جد آیندتون
منقرض شه !
رفتم قفل فرمونو از رو زمین برداشتم
لبام آویزون شد
بیچاره دولا شد
حالا من با کدوم پول برم قفل فرمون بخرم اخهه
همینجوری با لبای آویزون رفتم سوار ماشین شدم
¢افرین بورام جووون
$حالت خوبه؟!
سرمو برگردوندم سمت شون
¢عه چی شدی بورام جون؟!
قفل فرمونو در دید رس شون قرار دادم
با همون لبای آویزون گفتم
+دولا شد !
سوبین گنگ نگاهم کرد
¢عااا خب بریم با کارت ما یکی بهترشو بخریم
عااا با کارت بچه ها ؟!
به من چه باباشون میخره
شونه هامو انداختم بالا
+بریم خونه همینجوریشم دیرمون شده
حوصله بابای صگ عصابتونو ندارم
ماشینو به حرکت درآوردم و به سمت خونه راهی شدم .
&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_
خسته بعد از انجام تکالیف بچه ها به سمت اتاقم رفتم
ت//خم صگاا عجب سیسی برام میگرفتن
اینا همه تربیت های نادرست پدرشونه آره
باید بهش بگم حالا بزار برم بخوابم
اخیش بعد ی چرتی سرحال شدم
رفتم پایین طبق معمول همه دور میز نشستن .
+سلام سلام همه گی سلااام
خانوم چوی با خوش رویی جوابمو داد
و یک فنجون چای برام ریخت .
نچ نچی کردم
+مشخصه دیگه ادب ندارین وقتی بزرگتری می بینید اومده بهش سلام کنید .
کیم اخم کرده بهم نگاه کرد
_بچه های من ادب دارن
+نه ندارن از قدیم میگن ادب از که آموختی ، از ننه بابا
شما درست تربیت شون نکردین
_خانوم مین ، هیچ خوشم نمیاد کسی در تربیت بچه هام دخالت کنه
با اخم خیره ش شدم
+دیگه داری اون روی ص..گ
یه نگاهی به بچه ها انداختم
_بله ، مشخصه کی تربیت داره و کی بی ادبه
، عیب از شماست پدر و مادرتون درست تربیت تون نکردن
+تو چی گفتی؟؟؟؟ تو داری تربیت بابای منو زیر سوال میبری؟!
۴.۲k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.