پارت ۱
پارت ۱
نامجون: کجا میخوایم بریم بابا ( بچگونه)
باک هیون: میخوایم بریم سئول
کوک: سئول بابا ( بچگونه)
باک هیون: آره
بینا: آخ جون ( بچگونه)
بورام: واسه چی میخوایم بریم ( بچگونه)
باک هیون: برای تفریح تابستونی
چای وون: ببخشید دیگه میل ندارم ( بچگونه)
باک هیون: چیشد دا یون
دایون: نمیدونم والا
تهیونگ: بابا من برم ببینم چشه ( بچگونه)
باک هیون: باشه برو
( تهیونگ)
رفتم بالا در اتاق چای وون و زدم
چای وون: بله ( با گریه)
تهیونگ: میتونم بیام تو
چای وون: بیا
در و باز کردم رفتم تو
چای وون: چیکار داری
تهیونگ: گریه کردی
چای وون: نه
تهیونگ: ببینمت
چای وون: بله چیه
تهیونگ چشمات قرمزه گریه کردی پس
چای وون: آره میخوای چیکار
تهیونگ: چرا
چای وون: بگم به کسی نمیگی
تهیونگ: قول میدم به کسی نگم
چای وون: قول
تهیونگ: قول
چای وون؟ خب...
نامجون: کجا میخوایم بریم بابا ( بچگونه)
باک هیون: میخوایم بریم سئول
کوک: سئول بابا ( بچگونه)
باک هیون: آره
بینا: آخ جون ( بچگونه)
بورام: واسه چی میخوایم بریم ( بچگونه)
باک هیون: برای تفریح تابستونی
چای وون: ببخشید دیگه میل ندارم ( بچگونه)
باک هیون: چیشد دا یون
دایون: نمیدونم والا
تهیونگ: بابا من برم ببینم چشه ( بچگونه)
باک هیون: باشه برو
( تهیونگ)
رفتم بالا در اتاق چای وون و زدم
چای وون: بله ( با گریه)
تهیونگ: میتونم بیام تو
چای وون: بیا
در و باز کردم رفتم تو
چای وون: چیکار داری
تهیونگ: گریه کردی
چای وون: نه
تهیونگ: ببینمت
چای وون: بله چیه
تهیونگ چشمات قرمزه گریه کردی پس
چای وون: آره میخوای چیکار
تهیونگ: چرا
چای وون: بگم به کسی نمیگی
تهیونگ: قول میدم به کسی نگم
چای وون: قول
تهیونگ: قول
چای وون؟ خب...
۳.۶k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.