کلام دوست
- مؤمنان، یك سرپرست دارند كه خداست و كافران سرپرستان متعدّد دارند كه طاغوت ها باشند و پذیرش یك سرپرست آسان تر است. [735] درباره مؤمنان مى فرماید: «اللّه ولىّ» امّا درباره ى كفّار مى فرماید: «اولیائهم الطاغوت»
- آیه قبل فرمود: «قد تبیّن الرّشد من الغى» این آیه نمونه اى از رشد و غىّ را بیان مى كند كه ولایت خداوند، رشد و ولایت طاغوت انحراف است. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
- راه حقّ یكى است، ولى راههاى انحرافى متعدّد. قرآن درباره راه حقّ كلمه ى نور را به كار مى برد، ولى از راههاى انحرافى و كج، به ظلمات وتاریكى ها تعبیر مى كند. «النور، الظلمات»
- راه حقّ، نور است و در نور امكان حركت، رشد، امید و آرامش وجود دارد. «النور»
- مؤمن در بن بست قرار نمى گیرد. «یخرجهم من الظلمات»
- طاغوت ها در فضاى كفر وشرك قدرت مانور دارند. «الذین كفروا اولیائهم الطاغوت»
- هر كس تحت ولایت خداوند قرار نگیرد، خواه ناخواه طاغوت ها بر او ولایت مى یابند. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
- هر ولایتى غیر از ولایت الهى، ولایت طاغوتى است. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
- توجّه به عاقبت طاغوت پذیرى، انسان را به حقّ پذیرى سوق مى دهد. «اولئك اصحاب النّار»
-----
735) یوسف علیه السلام نیز در دعوت كفّار به همین معنا استدلال كرد: »ءأربابٌ متفرّقون خیرٌ أم اللّه الواحد القهّار« آیا صاحبان متعدّد وپراكنده بهترند یا خداى یگانه وقدرتمند؟! یوسف، 39.
در آیه قبل خواندیم كه او مالك همه چیز است؛ «له مافى السموات و...» ودر این آیه مى خوانیم: نسبت او به مؤمنان، نسبت خاصّ و ولایى است. «ولىّ الذین آمنوا»
گوشه اى از سیماى كسانى كه ولایت خدا را پذیرفته اند
* آنكه ولایت خدا را پذیرفت، كارهایش رنگ خدایى پیدا مى كند. «صبغة اللّه» [723]
* براى خود رهبرى الهى برمى گزیند. «ان اللّه قد بعث لكم طالوت ملكاً» [724]
* راهش روشن، آینده اش معلوم و به كارهایش دلگرم است. «یهدیم ربّهم بایمانهم» [725]، «انّا الیه راجعون» [726] ، «لانضیع اجرالمحسنین» [727]
* در جنگ ها و سختى ها به یارى خدا چشم دوخته و از قدرت هاى غیر خدایى نمى هراسد. «فزادهم ایماناً» [728]
* از مرگ نمى ترسد و كشته شدن در تحت ولایت الهى راسعادت مى داند. امام حسین علیه السلام فرمود: «انّى لا ارى الموت الاّ السعادة». [729]
* تنهایى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نیست، چون مى داند او زیر نظر خداوند است. «ان اللّه معنا» [730]
* از انفاق و خرج كردن مال نگران نیست، چون مال خود را به ولى خود مى سپارد. «یقرض اللّه قرضاً حسناً» [731]
* تبلیغات منفى در او بى اثر است، چون دل به وعده هاى حتمى الهى داده است: «والعاقبة للمتّقین» [732]
- آیه قبل فرمود: «قد تبیّن الرّشد من الغى» این آیه نمونه اى از رشد و غىّ را بیان مى كند كه ولایت خداوند، رشد و ولایت طاغوت انحراف است. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
- راه حقّ یكى است، ولى راههاى انحرافى متعدّد. قرآن درباره راه حقّ كلمه ى نور را به كار مى برد، ولى از راههاى انحرافى و كج، به ظلمات وتاریكى ها تعبیر مى كند. «النور، الظلمات»
- راه حقّ، نور است و در نور امكان حركت، رشد، امید و آرامش وجود دارد. «النور»
- مؤمن در بن بست قرار نمى گیرد. «یخرجهم من الظلمات»
- طاغوت ها در فضاى كفر وشرك قدرت مانور دارند. «الذین كفروا اولیائهم الطاغوت»
- هر كس تحت ولایت خداوند قرار نگیرد، خواه ناخواه طاغوت ها بر او ولایت مى یابند. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
- هر ولایتى غیر از ولایت الهى، ولایت طاغوتى است. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
- توجّه به عاقبت طاغوت پذیرى، انسان را به حقّ پذیرى سوق مى دهد. «اولئك اصحاب النّار»
-----
735) یوسف علیه السلام نیز در دعوت كفّار به همین معنا استدلال كرد: »ءأربابٌ متفرّقون خیرٌ أم اللّه الواحد القهّار« آیا صاحبان متعدّد وپراكنده بهترند یا خداى یگانه وقدرتمند؟! یوسف، 39.
در آیه قبل خواندیم كه او مالك همه چیز است؛ «له مافى السموات و...» ودر این آیه مى خوانیم: نسبت او به مؤمنان، نسبت خاصّ و ولایى است. «ولىّ الذین آمنوا»
گوشه اى از سیماى كسانى كه ولایت خدا را پذیرفته اند
* آنكه ولایت خدا را پذیرفت، كارهایش رنگ خدایى پیدا مى كند. «صبغة اللّه» [723]
* براى خود رهبرى الهى برمى گزیند. «ان اللّه قد بعث لكم طالوت ملكاً» [724]
* راهش روشن، آینده اش معلوم و به كارهایش دلگرم است. «یهدیم ربّهم بایمانهم» [725]، «انّا الیه راجعون» [726] ، «لانضیع اجرالمحسنین» [727]
* در جنگ ها و سختى ها به یارى خدا چشم دوخته و از قدرت هاى غیر خدایى نمى هراسد. «فزادهم ایماناً» [728]
* از مرگ نمى ترسد و كشته شدن در تحت ولایت الهى راسعادت مى داند. امام حسین علیه السلام فرمود: «انّى لا ارى الموت الاّ السعادة». [729]
* تنهایى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نیست، چون مى داند او زیر نظر خداوند است. «ان اللّه معنا» [730]
* از انفاق و خرج كردن مال نگران نیست، چون مال خود را به ولى خود مى سپارد. «یقرض اللّه قرضاً حسناً» [731]
* تبلیغات منفى در او بى اثر است، چون دل به وعده هاى حتمى الهى داده است: «والعاقبة للمتّقین» [732]
۱.۲k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳