سناریو (8)
وقتی بعد پنج ماه دوری می بینی شون و وقتی بغلشون می کنی گریه میکنی و خوابت می بره ( تو خونه اید )
نامجون : برای اینکه بیدار نشی خیلی آروم بغلت میکنه و تو همون حالت می خوابه
■■■■
جین : هی ... ا.ت بلند شو رو تخت بخوابیم ... اینطوری اذیت میشی
■■■■
شوگا : خودش از قبل خوابش برده
■■■■
جیهوپ : موهاتو نوازش میکنه و آروم می برتت تو اتاق و پیشت می خوابه
■■■■
جیمین : مثل جیهوپ
■■■■
تهیونگ : تورو می زاره رو تخت و میره یونتان رو هم میاره و با همدیگه می خوابین
■■■■
جونگ کوک : اشکات رو پاک میکنه و می برتت تو اتاق و تورو تو بغلش میگیره و می خوابه
■■■■
خوندی و بدون لایک میری ؟
❤🍓
نامجون : برای اینکه بیدار نشی خیلی آروم بغلت میکنه و تو همون حالت می خوابه
■■■■
جین : هی ... ا.ت بلند شو رو تخت بخوابیم ... اینطوری اذیت میشی
■■■■
شوگا : خودش از قبل خوابش برده
■■■■
جیهوپ : موهاتو نوازش میکنه و آروم می برتت تو اتاق و پیشت می خوابه
■■■■
جیمین : مثل جیهوپ
■■■■
تهیونگ : تورو می زاره رو تخت و میره یونتان رو هم میاره و با همدیگه می خوابین
■■■■
جونگ کوک : اشکات رو پاک میکنه و می برتت تو اتاق و تورو تو بغلش میگیره و می خوابه
■■■■
خوندی و بدون لایک میری ؟
❤🍓
۶.۷k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.