رمان مافیای من فصل ۳ فراموش شده پارت ۳
_______________
ویو ا/ت
*فلش بک به ساعت ۶ صبح*
این چندوقته که با مکس بودم خیلی خوبه ولی همش حس میکنم مزاحمشم
ا/ت:مکس
مکس: جانم؟
ا/ت: میگم من میخواستم یه خونه ی دیگه بگیرم
مکس: بیخود
ا/ت: لطفاااا همش حس میکنم مزاحمتم
مکس: حست دروغه(یاد اون آهنگ معین زد افتادم) تو هیچ مزاحم نیستی
ا/ت: میگم مکس به نظرت من کسی رو دارم؟
مکس: البته
ا/ت: پس چرا پیداش نمیشه
مکس: تو از کجا میدونی شاید دیدیش ولی نشناختیش
ا/ت: خوب من اونو نمیشناختم اون که منو میشناسه ولی شاید نمیخواست منو دوباره ببینه اههه اصلا ولش من باید برم دیرم شد
مکس: باشه ولی یادت باشه فکر بد ممنوع
ا/ت: باشه بای
*زمان حال*
اون یه مرد خیلی جذاب و کراش بود عررر کراش زدم
......: من اینجا رو رزرو کرده بودم
ا/ت:اها بله بفرمایید چی میل دارید
......: میخوام باهات حرف بزنم
ا/ت: باشه
...... : منو میشناسی؟
ا/ت: نه
.......: چرا؟
ا/ت: من سرم ضربه خورده و واسه همین من فراموشی گرفتم و چیز زیادی یادم نمیاد
......: اوکی اسم من جینه کیم سوک جین ورلد واید هندسام یادته؟
وقتی گفت ورلد واید هندسام سرم یه درد بدی گرفت
*تمام خاطراتش با جین و برگشت*
که تعادلم رو ازدست دادم و اون منو گرفت
ا/ت:ج...جین واقعا؟*بغض و بغلش کرد*.... معلوم هست کجایی من دیگه فکر کردم کسی رو ندارم
جین: عههههه ۱۳ نفر رو که داری چطوری کسی رو نداری؟
ا/ت: جانمممم پس شما کجا بودید
جین: اینو باید از تو پرسید ما همه جا رو گشتیم کوک دیونه شده
تا گفت کوک از بغلش اومدم بیرون
جین:ا/ت
ا/ت:ک..کوک نه امکان نداره
جین: داره تو زنشی
ا/ت : ولی دوسم نداره که
جین: جانمممم اون به خاطر تو دیونه شده بعد دوست نداره؟
ا/ت: پس چرا همیشه اذیتم میکرد؟
جین: واییی اون اوایل رو میگی شما ۳ ساله چندماه با همید .... اگه تو فقط با اسمم خاطراتت یادت اومده سریع حافظه ات برمیگرده
که در مغازه باز شد ....
ویو ا/ت
*فلش بک به ساعت ۶ صبح*
این چندوقته که با مکس بودم خیلی خوبه ولی همش حس میکنم مزاحمشم
ا/ت:مکس
مکس: جانم؟
ا/ت: میگم من میخواستم یه خونه ی دیگه بگیرم
مکس: بیخود
ا/ت: لطفاااا همش حس میکنم مزاحمتم
مکس: حست دروغه(یاد اون آهنگ معین زد افتادم) تو هیچ مزاحم نیستی
ا/ت: میگم مکس به نظرت من کسی رو دارم؟
مکس: البته
ا/ت: پس چرا پیداش نمیشه
مکس: تو از کجا میدونی شاید دیدیش ولی نشناختیش
ا/ت: خوب من اونو نمیشناختم اون که منو میشناسه ولی شاید نمیخواست منو دوباره ببینه اههه اصلا ولش من باید برم دیرم شد
مکس: باشه ولی یادت باشه فکر بد ممنوع
ا/ت: باشه بای
*زمان حال*
اون یه مرد خیلی جذاب و کراش بود عررر کراش زدم
......: من اینجا رو رزرو کرده بودم
ا/ت:اها بله بفرمایید چی میل دارید
......: میخوام باهات حرف بزنم
ا/ت: باشه
...... : منو میشناسی؟
ا/ت: نه
.......: چرا؟
ا/ت: من سرم ضربه خورده و واسه همین من فراموشی گرفتم و چیز زیادی یادم نمیاد
......: اوکی اسم من جینه کیم سوک جین ورلد واید هندسام یادته؟
وقتی گفت ورلد واید هندسام سرم یه درد بدی گرفت
*تمام خاطراتش با جین و برگشت*
که تعادلم رو ازدست دادم و اون منو گرفت
ا/ت:ج...جین واقعا؟*بغض و بغلش کرد*.... معلوم هست کجایی من دیگه فکر کردم کسی رو ندارم
جین: عههههه ۱۳ نفر رو که داری چطوری کسی رو نداری؟
ا/ت: جانمممم پس شما کجا بودید
جین: اینو باید از تو پرسید ما همه جا رو گشتیم کوک دیونه شده
تا گفت کوک از بغلش اومدم بیرون
جین:ا/ت
ا/ت:ک..کوک نه امکان نداره
جین: داره تو زنشی
ا/ت : ولی دوسم نداره که
جین: جانمممم اون به خاطر تو دیونه شده بعد دوست نداره؟
ا/ت: پس چرا همیشه اذیتم میکرد؟
جین: واییی اون اوایل رو میگی شما ۳ ساله چندماه با همید .... اگه تو فقط با اسمم خاطراتت یادت اومده سریع حافظه ات برمیگرده
که در مغازه باز شد ....
۱۱.۶k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.