وقتی باهاش قهری و دوستت(پسر) رو دعوت میکنی خونتون(تکپارتی)
علامت ها
ا.ت_
جیسونگ+
جیهو(دوستت)=
.
.
.
تو و جیسونگ تقریبا پنج روزه که قهرین تو بخاطر اینکه حرصشو در بیاری جیهو رو که جیسونگ ازش متنفره دعوت کردی بیاد خونتون
(نیم ساعت بعد)
تو اشپزخونه داشتی ظرف میشینی که صدای زنگ خونه رو شنیدی فهمیدی که جیهو اومده
+کسی قرار بود بیاد؟(سرد)
_اره(سرد)
_من دستم بنده تو برو در رو باز کن(سرد)
+باشه(سرد)
برای اینکه میخواستی حرصشو در بیاری اینو گفتی که خودش بره در رو باز کنه
در رو که باز کرد با دیدن صورت جیهو صورتش یه جوری شد هرکی میدیدش میفهمید عصبیه
جیهو دستشو رو به سمت جیسونگ دراز کرد و گفت
=سلام
جیسونگ هم درحالی که عصبانی بود گفت
+سلام
ظرف شستنت تموم شد دستتو پاک کردی رفتی سمت جیهو
_جیهویااااا
=سلام ا.ت
بغلش کردی
_دلم برات تنگ شده بود
جیسونگم درحالی که داشت از درون پاره میشد رفت روی کاناپه نشست و با گوشیش ور رفت تا یکم خودشو آروم کنه
کل این مدتی که جیهو پیشت بود نزدیک هم بودین و جوری رفتار میکردین که انگار کاپلین فقط همو نبوسیده بودین پیش جیسونگ
بعد از دو ساعت که با جیهو مونده بودی جیهو تصمیم گرفت بره خونشون
خداحافظی کردین و جیهو از خونتون رفت بیرون
+خوش گذشت؟(سرد)
_اره،خیلی به زن اینده ی جیهو حسودیم میشه
+تو چرا حسودیت بشه به زن آینده ی اون جیهوی عوضی،اون باید بهت حسودی کنه،امشب کاری باهات میکنم که تو تاریخ بنویسنش(پوزخند)
_امشب چیکارم داری؟(ترس)
+هیچکار،فقط میخوام ده برابر خوش گذرونی که با جیهو داشتی رو با من داشته باشی البته با یه روش دیگه خانم هان ا.ت(پوزخند)
(پایان)
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#وانشات
#فیک
#سناریو
#فیکشن
#تصور_کن
#ری_اکشن
#چندپارتی
#تکپارتی
ا.ت_
جیسونگ+
جیهو(دوستت)=
.
.
.
تو و جیسونگ تقریبا پنج روزه که قهرین تو بخاطر اینکه حرصشو در بیاری جیهو رو که جیسونگ ازش متنفره دعوت کردی بیاد خونتون
(نیم ساعت بعد)
تو اشپزخونه داشتی ظرف میشینی که صدای زنگ خونه رو شنیدی فهمیدی که جیهو اومده
+کسی قرار بود بیاد؟(سرد)
_اره(سرد)
_من دستم بنده تو برو در رو باز کن(سرد)
+باشه(سرد)
برای اینکه میخواستی حرصشو در بیاری اینو گفتی که خودش بره در رو باز کنه
در رو که باز کرد با دیدن صورت جیهو صورتش یه جوری شد هرکی میدیدش میفهمید عصبیه
جیهو دستشو رو به سمت جیسونگ دراز کرد و گفت
=سلام
جیسونگ هم درحالی که عصبانی بود گفت
+سلام
ظرف شستنت تموم شد دستتو پاک کردی رفتی سمت جیهو
_جیهویااااا
=سلام ا.ت
بغلش کردی
_دلم برات تنگ شده بود
جیسونگم درحالی که داشت از درون پاره میشد رفت روی کاناپه نشست و با گوشیش ور رفت تا یکم خودشو آروم کنه
کل این مدتی که جیهو پیشت بود نزدیک هم بودین و جوری رفتار میکردین که انگار کاپلین فقط همو نبوسیده بودین پیش جیسونگ
بعد از دو ساعت که با جیهو مونده بودی جیهو تصمیم گرفت بره خونشون
خداحافظی کردین و جیهو از خونتون رفت بیرون
+خوش گذشت؟(سرد)
_اره،خیلی به زن اینده ی جیهو حسودیم میشه
+تو چرا حسودیت بشه به زن آینده ی اون جیهوی عوضی،اون باید بهت حسودی کنه،امشب کاری باهات میکنم که تو تاریخ بنویسنش(پوزخند)
_امشب چیکارم داری؟(ترس)
+هیچکار،فقط میخوام ده برابر خوش گذرونی که با جیهو داشتی رو با من داشته باشی البته با یه روش دیگه خانم هان ا.ت(پوزخند)
(پایان)
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#وانشات
#فیک
#سناریو
#فیکشن
#تصور_کن
#ری_اکشن
#چندپارتی
#تکپارتی
۱۳.۱k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.