فیک جنون فصل ۲
پارت ۷☆☆☆☆☆☆
بعد از شنیدن حرف های یونگی بقضم در حال ترکیدن بود که گوشیم زنگ خورد
از روی تخت برداشتمش و با دیدن اسم جین فهمیدم وقت رفتنه
کت طوسیمو تنم کردم و یونگیو توی بغلم گرفتم وقتی از بغلش بیرون اومدم شونه هامو گرفت
-متمعنی حالت خوبه؟
+آره نگران نباش
-مراقب خودت باش
+خیل خوب
-دوست دارم
+منم همین طور
بعد کوتاه بوسیدمش و از خونه بیرون اومدم
.
.
.
دم در آموزشگاه منتظر جین بود که دیدم بیرون اومد
یه پالتو نارنجی با تی شرت سفید و شلوار لی سیاه پوشیده بود موهاش رو عقب داده بود و لب هاش توی سرما قرمز شده بودن
هوفی کشیدم و صدای باز شدن در اومد
جین آمیخته با هیاهو بیرون وارد ماشین شد و در رو بست
؛حالت چطوره
+خوبم
+چرا پشت نشستی
؛میخوام پیش جیهوپ بشینم
+چرا
؛میخوام ازش در برابر وحشی رانندگی کردن تو مراقبت کنم
نیش خندی زدم
+ترسیدی پس
؛نه چرا بترسم
+اوکی
؛هااش با کنایه حرف زدنت دیوونم میکنه
بعد بلند خندیدمو پامو رو گاز گذاشتم
.
.
.
دم در خونه جیهوپ وایستاده بودم یه آپارتمان لوکس بود توی کوچه بزرگ که دور و برش بیابون بود جیهوپ با کافشن سبز کوتاه و پف دار و کلاه زردش که با شلوار لی آبی و پوتین سبز لجنیی که پوشیده بود از خونه بیرون اومدم و با دیدن جین که عقب نشسته اونم پیشش نشست
!تو رانندگی میکنی؟
+مشکلیه
!نه فقط دیر شده گفتم چون دختری آروم می رونی
به جین نگاه کردم میدونست الان قراره چه اتفاقی بیوفته و تر و خشک با هم بسوزن
دستشو روی سرش میمالید و تاسف میخورد
؛کار درستی نکردی هوساک
!چیه مگه بهت بر خورد رزا؟
نیش خند شیطنت آمیزی زدم و گفتم
+بهتره کمر بندتو ببندی هوساک
ظبط رو روشن کردم و صدای موزیک رو تا ته زیاد کردم بعد پام رو تا آخر روی گاز فشار دادم
صدای فریاد جین و جیهوپ رو آهنگ خفه میکرد
آنقدر سرعتم زیاد بود که وقتی میپیچیدم صدای گوش خراشی ایجاد میشد
بین ماشین ها راه پیدا میکردم و از همه سبقط میگرفتم
از همه دست انداز ها میپریدم و ماشین میرفت روی هوا
کل چراغ قرمز ها و چهار راه ها رو مثل آب خوردن رد میکردم
سانروف یک سره سقف ماشین رو باز کرده بودم و اگه یکم بیشتر گاز میدادم جیهوپ و جین رو باد میبرد
بلند با آهنگ میخوندم و توی کوچه ای که لوکیشن داده بود پیچیدم صدای ویژ ترمز اومد و جین و جیهوپ به جلو پرت شدن
آهنگو قطع کردم از آینه به پشت نگاه کردم جین و جیهوپ از ترس همو بقل گرفته بودن و قیافشون شبیه جن زده ها شده بود
!نباید اینو میگفتم
+به حرفات فکر کن
بعد به جلو نگاه کردم
یه مرد نسبتا چاق و قد کوتاه و کچل روبروی ماشین سیاهی تکیه داده بود
یک نفر چسبیده به دیوار کوچه چاقو رو توی دستش میگردوند و باهاش بازی میکرد
معلوم بود منتظر ما بودن
بعد از شنیدن حرف های یونگی بقضم در حال ترکیدن بود که گوشیم زنگ خورد
از روی تخت برداشتمش و با دیدن اسم جین فهمیدم وقت رفتنه
کت طوسیمو تنم کردم و یونگیو توی بغلم گرفتم وقتی از بغلش بیرون اومدم شونه هامو گرفت
-متمعنی حالت خوبه؟
+آره نگران نباش
-مراقب خودت باش
+خیل خوب
-دوست دارم
+منم همین طور
بعد کوتاه بوسیدمش و از خونه بیرون اومدم
.
.
.
دم در آموزشگاه منتظر جین بود که دیدم بیرون اومد
یه پالتو نارنجی با تی شرت سفید و شلوار لی سیاه پوشیده بود موهاش رو عقب داده بود و لب هاش توی سرما قرمز شده بودن
هوفی کشیدم و صدای باز شدن در اومد
جین آمیخته با هیاهو بیرون وارد ماشین شد و در رو بست
؛حالت چطوره
+خوبم
+چرا پشت نشستی
؛میخوام پیش جیهوپ بشینم
+چرا
؛میخوام ازش در برابر وحشی رانندگی کردن تو مراقبت کنم
نیش خندی زدم
+ترسیدی پس
؛نه چرا بترسم
+اوکی
؛هااش با کنایه حرف زدنت دیوونم میکنه
بعد بلند خندیدمو پامو رو گاز گذاشتم
.
.
.
دم در خونه جیهوپ وایستاده بودم یه آپارتمان لوکس بود توی کوچه بزرگ که دور و برش بیابون بود جیهوپ با کافشن سبز کوتاه و پف دار و کلاه زردش که با شلوار لی آبی و پوتین سبز لجنیی که پوشیده بود از خونه بیرون اومدم و با دیدن جین که عقب نشسته اونم پیشش نشست
!تو رانندگی میکنی؟
+مشکلیه
!نه فقط دیر شده گفتم چون دختری آروم می رونی
به جین نگاه کردم میدونست الان قراره چه اتفاقی بیوفته و تر و خشک با هم بسوزن
دستشو روی سرش میمالید و تاسف میخورد
؛کار درستی نکردی هوساک
!چیه مگه بهت بر خورد رزا؟
نیش خند شیطنت آمیزی زدم و گفتم
+بهتره کمر بندتو ببندی هوساک
ظبط رو روشن کردم و صدای موزیک رو تا ته زیاد کردم بعد پام رو تا آخر روی گاز فشار دادم
صدای فریاد جین و جیهوپ رو آهنگ خفه میکرد
آنقدر سرعتم زیاد بود که وقتی میپیچیدم صدای گوش خراشی ایجاد میشد
بین ماشین ها راه پیدا میکردم و از همه سبقط میگرفتم
از همه دست انداز ها میپریدم و ماشین میرفت روی هوا
کل چراغ قرمز ها و چهار راه ها رو مثل آب خوردن رد میکردم
سانروف یک سره سقف ماشین رو باز کرده بودم و اگه یکم بیشتر گاز میدادم جیهوپ و جین رو باد میبرد
بلند با آهنگ میخوندم و توی کوچه ای که لوکیشن داده بود پیچیدم صدای ویژ ترمز اومد و جین و جیهوپ به جلو پرت شدن
آهنگو قطع کردم از آینه به پشت نگاه کردم جین و جیهوپ از ترس همو بقل گرفته بودن و قیافشون شبیه جن زده ها شده بود
!نباید اینو میگفتم
+به حرفات فکر کن
بعد به جلو نگاه کردم
یه مرد نسبتا چاق و قد کوتاه و کچل روبروی ماشین سیاهی تکیه داده بود
یک نفر چسبیده به دیوار کوچه چاقو رو توی دستش میگردوند و باهاش بازی میکرد
معلوم بود منتظر ما بودن
۱۴.۸k
۰۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.