فیک ته ته فصل ①پارت ¹⁰ ♡نفرت تا عشق♡
ته ته: گفتم و رفتم تو اتاقم خوابیدم
..................................................
زبان ته ته:
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدمو دیدم که صبح
کی داره زنگ میزنه؟
سوهو!
ته ته: الو
سوهو: الو سلام رفیق خوبی کجایی؟
ته ته: خوبم تو چطوری خواب بودم خونه!
سوهو: منم خوبم که اینطور خونه ای
ته ته: اره مشکلی پیش اومده
سوهو: نه بابا فقط خواستم بگم امشب میخوایم با دوست های دوست دخترم بریم بار گفتم شاید بیای؟
ته ته: بیام بار نمیدونم بذار ببینم حالا ساعت چند میرید؟
سوهو: امم ساعت ۸اینا
ته ته: حالا باشه ته ساعت ۸ چی میشه
سوهو: باشه ولی دیگه رومو زمین ننداز
ته ته: اهوم باش فعلا خدافظ..
سوهو: خدافظ..
از زبان ته ته:
از روی تخت بلند شدم و رفتم دستو صورتمو شستم
و لباسامو در آوردم رفتم تو حموم یه دوش ۳۰دقیقه ای گرفتم و اومدم بیرون موهامو بدنمو خشک کردم و یه تیشرت سفید و یه شلوار میشکی پوشیدم و رفتم پایین.
بچها هنوز خواب بودن نتونستم بیدارشون کنم
خودم نشستم و صبحونه خوردم
دیگه کم کم ساعت ۱ بود بدو بدو رفتم رسما پارکینگ و
یه ماشین لامبورگینی مشکی داشتم اونو برداشتم
حرکت کردم سمت...
از زبان لیزلی: دستو صورتمو شستم و حموم کردم و یه دامن سیاه و یه نیم تنه مشکی پوشیدم
رفتم بیرون یه تاکسی گرفتم برای سمت رستوران
که یهو گوشیم زنگ خورد.. چی جوکیونگ؟
جوکیونگ: الو الو خوبی
لیزلی: الو سلام جانم
جوکیونگ: لیزلی امروز وقت داری بیای یه جایی باهام
لیزلی: نمیدونم فعلا باید برم رستوران حالا کجا؟
جوکیونگ: بار قراره بریم با دوست پسرمو رفیقاش
بیا شاید با یکیشون دوست شدی دختر
لیزلی: نمیدونم باهات میام ولی من نه میخورم نه رفیق میشم حلههههه
جوکیونگ: باشه بابا چقدر زد حالی حالا میبینمت ادرسو میفرستم
لیزلی: اهوم باشه خدافظ
جوکیونگ: باش عزیزم خدافظ
از زبان ته ته: برم سمت اون رستورانه غذا که الان دلم نمیبره برم یکم با اون دختره گپ بزنیم
از زبان لیزلی: یهو اومدم تو رستوران دیدم باز این پسر اینجاس
ته ته: اوه سلام خانم... اسمتون چیه یادم نیست...
لیزلی: بهتره اصلا یادت نباشه نمیگم
ته ته: ده بگو دیگه
لیزلی: نمیگم
کارمند: سلام خانم لیزلی
لیزلی: واییییی میمردی حرف نمیزدی سلام
ته ته: که اینطور لیزلی
لیزلی: اره خب واسه چی اومدی چیزی میخوای سفارش بدی؟
ته ته: نه اومدم حرف بزنیم
لیزلی: نمیتونی با اون شیش نفر دیگه حرف بزنی؟!
ته ته: نه اخه ما دیگه حرفی نداریم بزنیم همه چیه همو میدونیم تا وقتی یه مسئله جدید پیش بیاد ههه
لیزلی: خیلی نمکی
ته ته: میدونم
خیلی خب شب کجا میری خونه؟
لیزلی: نه با دوستام قراره بریم بار ولی من اصلا خوش ندارم برم
ته ته: عه منم قراره برم
لیزلی: وایسا وایسا اسم دوستت که قراره ببرتت چیه؟
ته ته: چیه نکنه میخوای باهاش رل بزنی!؟
لیزلی: خفشو بابا اسمشو بگو
ته ته: سوهو
لیزلی: وایییی خدا من نمیام
ته ته: اوخیی نکنه اکس توهه؟
لیزلی: مرتیکه میخوای بزنم تو دهنت بخاطر اینکه دوست من رل این اقا سوهو هست منم نمیخوام با تو اسکول یه جااا باشمممم
ته ته: مگه چیه از خداتم باشهههه
لیزلی: اره واقعا خیلی تاثیر گذار بود
ته ته: خیلی خب تو که نمیخوای دل دوستتو بشکونی
لیزلی: الان مثلا داری یکاری میکنی بیام نوچ من از این دخترای لوس نونور نیستم پسر جان
ته ته: اتفاقا منم عاشق همچین دخترای هستم
لیزلی: خب به چپم
ته ته: وای چه زبونی داری حاجی یه چی میگم ده تا میشنوم که!
...........................................
خیلی خب قراره که پارت بعدی خیلی خفن باشه پس برای همین شرط داره این پست ^_^
30لایک 💜
۲۰ کامنت🦄
۱٠ فالو🐾
اگه پنج تا پایین ترم بود مشکلی نیست 💜
..................................................
زبان ته ته:
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدمو دیدم که صبح
کی داره زنگ میزنه؟
سوهو!
ته ته: الو
سوهو: الو سلام رفیق خوبی کجایی؟
ته ته: خوبم تو چطوری خواب بودم خونه!
سوهو: منم خوبم که اینطور خونه ای
ته ته: اره مشکلی پیش اومده
سوهو: نه بابا فقط خواستم بگم امشب میخوایم با دوست های دوست دخترم بریم بار گفتم شاید بیای؟
ته ته: بیام بار نمیدونم بذار ببینم حالا ساعت چند میرید؟
سوهو: امم ساعت ۸اینا
ته ته: حالا باشه ته ساعت ۸ چی میشه
سوهو: باشه ولی دیگه رومو زمین ننداز
ته ته: اهوم باش فعلا خدافظ..
سوهو: خدافظ..
از زبان ته ته:
از روی تخت بلند شدم و رفتم دستو صورتمو شستم
و لباسامو در آوردم رفتم تو حموم یه دوش ۳۰دقیقه ای گرفتم و اومدم بیرون موهامو بدنمو خشک کردم و یه تیشرت سفید و یه شلوار میشکی پوشیدم و رفتم پایین.
بچها هنوز خواب بودن نتونستم بیدارشون کنم
خودم نشستم و صبحونه خوردم
دیگه کم کم ساعت ۱ بود بدو بدو رفتم رسما پارکینگ و
یه ماشین لامبورگینی مشکی داشتم اونو برداشتم
حرکت کردم سمت...
از زبان لیزلی: دستو صورتمو شستم و حموم کردم و یه دامن سیاه و یه نیم تنه مشکی پوشیدم
رفتم بیرون یه تاکسی گرفتم برای سمت رستوران
که یهو گوشیم زنگ خورد.. چی جوکیونگ؟
جوکیونگ: الو الو خوبی
لیزلی: الو سلام جانم
جوکیونگ: لیزلی امروز وقت داری بیای یه جایی باهام
لیزلی: نمیدونم فعلا باید برم رستوران حالا کجا؟
جوکیونگ: بار قراره بریم با دوست پسرمو رفیقاش
بیا شاید با یکیشون دوست شدی دختر
لیزلی: نمیدونم باهات میام ولی من نه میخورم نه رفیق میشم حلههههه
جوکیونگ: باشه بابا چقدر زد حالی حالا میبینمت ادرسو میفرستم
لیزلی: اهوم باشه خدافظ
جوکیونگ: باش عزیزم خدافظ
از زبان ته ته: برم سمت اون رستورانه غذا که الان دلم نمیبره برم یکم با اون دختره گپ بزنیم
از زبان لیزلی: یهو اومدم تو رستوران دیدم باز این پسر اینجاس
ته ته: اوه سلام خانم... اسمتون چیه یادم نیست...
لیزلی: بهتره اصلا یادت نباشه نمیگم
ته ته: ده بگو دیگه
لیزلی: نمیگم
کارمند: سلام خانم لیزلی
لیزلی: واییییی میمردی حرف نمیزدی سلام
ته ته: که اینطور لیزلی
لیزلی: اره خب واسه چی اومدی چیزی میخوای سفارش بدی؟
ته ته: نه اومدم حرف بزنیم
لیزلی: نمیتونی با اون شیش نفر دیگه حرف بزنی؟!
ته ته: نه اخه ما دیگه حرفی نداریم بزنیم همه چیه همو میدونیم تا وقتی یه مسئله جدید پیش بیاد ههه
لیزلی: خیلی نمکی
ته ته: میدونم
خیلی خب شب کجا میری خونه؟
لیزلی: نه با دوستام قراره بریم بار ولی من اصلا خوش ندارم برم
ته ته: عه منم قراره برم
لیزلی: وایسا وایسا اسم دوستت که قراره ببرتت چیه؟
ته ته: چیه نکنه میخوای باهاش رل بزنی!؟
لیزلی: خفشو بابا اسمشو بگو
ته ته: سوهو
لیزلی: وایییی خدا من نمیام
ته ته: اوخیی نکنه اکس توهه؟
لیزلی: مرتیکه میخوای بزنم تو دهنت بخاطر اینکه دوست من رل این اقا سوهو هست منم نمیخوام با تو اسکول یه جااا باشمممم
ته ته: مگه چیه از خداتم باشهههه
لیزلی: اره واقعا خیلی تاثیر گذار بود
ته ته: خیلی خب تو که نمیخوای دل دوستتو بشکونی
لیزلی: الان مثلا داری یکاری میکنی بیام نوچ من از این دخترای لوس نونور نیستم پسر جان
ته ته: اتفاقا منم عاشق همچین دخترای هستم
لیزلی: خب به چپم
ته ته: وای چه زبونی داری حاجی یه چی میگم ده تا میشنوم که!
...........................................
خیلی خب قراره که پارت بعدی خیلی خفن باشه پس برای همین شرط داره این پست ^_^
30لایک 💜
۲۰ کامنت🦄
۱٠ فالو🐾
اگه پنج تا پایین ترم بود مشکلی نیست 💜
۷۵.۵k
۱۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.