پارت ۱۶بردگی سر قمارر
تاريخ: ۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۲
موضوع: پارت ۱۶بردگی سر قمار
که ارباب اومد جلو النا وایساد
تهیونگ=چه غلطی میکنییییییی
النا=ا.ا.رباب ..دخ..تره د..ستو..ر میده جای من به بقیه
ا/ت=ارباب به خداا من کاری نکردم ارباب هق
#تهیونگ
این دختره ا/ت خوشگل بود ولی دردسر درست میکرد عصیر که پای لبتاب بودم خونه رو چک میکردم همه چیو دیدم ولی به رو خودم نیاوردم فهمیدم النا به سانیا گفته بود این کارارو بکنه که ا/تو بزنه عصبی بودم نمیدونم چرا ولی کسی حق نداشت دس رو ا/ت بلند کنه دیدم صدای داد النا میاد رفتم پایین دیدم داره ا/تو میزنه ا/ت با پوزخند نگاهش میکنه عصبی شدم رفتم طرف النا بعد از حرفی که ا/ت زد نگاه النا کردم دیدم که یه دفعه گف
النا،=ارباب گول این جنده خیابونی نخورید الکی گریه میکنه ار..
نزاشتم بقیه حرفشو ادامه بده گفتم
تهیونگ=اععع راست میگییی عزیزم النا جون
النا=وای تهیونگ اسم صدا زدی یعنییی
تهیونگ=خفه شوووو جنده خیابونییی خودتی پدر سگ گم میشی از عمارت من بیرون ا/ت میشه رئیس خدمتکاراااااا فهمیدیییی
که افتاد به دستو پام
النا=نه ارباب هق خواهش میکنم لطفاا
تهیونگ=بیرووون
که یه دفعه بلند شد سمت ا/ت رفت ا/ت فعلا تعجب کرده بود جم نمیخورد
النا=همش تقصیر توعه دخترههه هرزه بی صاحاب
که اومد بزنه تو گوشش رفتم جلؤش دستشو گرفتم
تهیونگ=به چه حقییی دست میخاییی بلند کنییییی نانجووووووون
نامجون =بله ارباب
تهیونگ=این هرزه میبری فلکش میکنی ۱۰۰ضربه شلاق بهش میزنی تااا زبون درازی نکنههه فهمیدییییی وگرنه خودتم فلک میکنم انقدر میزنمت تا بمیرییییی
نامجون=چ..چشم ...ار..باب
گرفت بردش النا هی جیغ میزد به صورت ا/ت نکاه کردم مات جایی که النا میبردن بود از ترس حرفی نمیزدو همیچکاری نمیکرد بجز صدای لرزیدن بدنش که از ترسه
ا/ت بالا خره باید تنبیه صبح که اب ریخت رو برگه ها میداد
سریع دستش گرفتم بردم طبقه بالا هی التماس میکرد 😹
ا/ت=ارباب تورو جون هرکس دوس داری کاری نکردم تنبیهم نکن شلاق نزن به خدا هرکار بگی میکنم ارباب خواهشااا
وایییی داشتم میترکیدم از خنده ولی به رو خودم نیاوردم 😹😹😌
بردمش سمت اتاق رفتیم در اتاقم باز کردم پرتش کردم تو اتاق
که یه دفعه .....
اینمم از این پارتتت لایک کامنت فراموش نشهههه 😹😹😹😹
پارت بعدی اتفاقی جالب میفتههه منتظر باشید عزیزانمم ❤❤😹
پارت۱۷به دلیل +۱۸ بودنش در کامنت هست---
موضوع: پارت ۱۶بردگی سر قمار
که ارباب اومد جلو النا وایساد
تهیونگ=چه غلطی میکنییییییی
النا=ا.ا.رباب ..دخ..تره د..ستو..ر میده جای من به بقیه
ا/ت=ارباب به خداا من کاری نکردم ارباب هق
#تهیونگ
این دختره ا/ت خوشگل بود ولی دردسر درست میکرد عصیر که پای لبتاب بودم خونه رو چک میکردم همه چیو دیدم ولی به رو خودم نیاوردم فهمیدم النا به سانیا گفته بود این کارارو بکنه که ا/تو بزنه عصبی بودم نمیدونم چرا ولی کسی حق نداشت دس رو ا/ت بلند کنه دیدم صدای داد النا میاد رفتم پایین دیدم داره ا/تو میزنه ا/ت با پوزخند نگاهش میکنه عصبی شدم رفتم طرف النا بعد از حرفی که ا/ت زد نگاه النا کردم دیدم که یه دفعه گف
النا،=ارباب گول این جنده خیابونی نخورید الکی گریه میکنه ار..
نزاشتم بقیه حرفشو ادامه بده گفتم
تهیونگ=اععع راست میگییی عزیزم النا جون
النا=وای تهیونگ اسم صدا زدی یعنییی
تهیونگ=خفه شوووو جنده خیابونییی خودتی پدر سگ گم میشی از عمارت من بیرون ا/ت میشه رئیس خدمتکاراااااا فهمیدیییی
که افتاد به دستو پام
النا=نه ارباب هق خواهش میکنم لطفاا
تهیونگ=بیرووون
که یه دفعه بلند شد سمت ا/ت رفت ا/ت فعلا تعجب کرده بود جم نمیخورد
النا=همش تقصیر توعه دخترههه هرزه بی صاحاب
که اومد بزنه تو گوشش رفتم جلؤش دستشو گرفتم
تهیونگ=به چه حقییی دست میخاییی بلند کنییییی نانجووووووون
نامجون =بله ارباب
تهیونگ=این هرزه میبری فلکش میکنی ۱۰۰ضربه شلاق بهش میزنی تااا زبون درازی نکنههه فهمیدییییی وگرنه خودتم فلک میکنم انقدر میزنمت تا بمیرییییی
نامجون=چ..چشم ...ار..باب
گرفت بردش النا هی جیغ میزد به صورت ا/ت نکاه کردم مات جایی که النا میبردن بود از ترس حرفی نمیزدو همیچکاری نمیکرد بجز صدای لرزیدن بدنش که از ترسه
ا/ت بالا خره باید تنبیه صبح که اب ریخت رو برگه ها میداد
سریع دستش گرفتم بردم طبقه بالا هی التماس میکرد 😹
ا/ت=ارباب تورو جون هرکس دوس داری کاری نکردم تنبیهم نکن شلاق نزن به خدا هرکار بگی میکنم ارباب خواهشااا
وایییی داشتم میترکیدم از خنده ولی به رو خودم نیاوردم 😹😹😌
بردمش سمت اتاق رفتیم در اتاقم باز کردم پرتش کردم تو اتاق
که یه دفعه .....
اینمم از این پارتتت لایک کامنت فراموش نشهههه 😹😹😹😹
پارت بعدی اتفاقی جالب میفتههه منتظر باشید عزیزانمم ❤❤😹
پارت۱۷به دلیل +۱۸ بودنش در کامنت هست---
۴۹.۱k
۱۹ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.