نظرتون چیه امشب بیاین خونه ی من
نظرتون چیه امشب بیاین خونه ی من
شوگا / عالی
سوا/از اونجایی که ۳ تا ماشین داریم الان بریم
کوک / خرید نمیکنی
سوا / نه همه چی دارم
دیشب خوبه بودی دیدی
تهیونگ / کوک تو دیشب خونه ی سوا بودی
کوک / آره( نمیشه خونه ی منم بیای 🙂🥺)
راوی گوگولی
سوار ماشین شدن و به سمت خونه. ی سوا حرکت کردن بعد ۱۰ دقیقه رسیدن
داخل خونه
لی / چه فیلمی. بزارم
همه بغیر از شما و کوک / عاشقانه ۰۰۰۰۰کره ای
لی / باشه باشه
سوا / برای این تو مدرسه معروفیم که اینقدر هماهنگی
لی / درست میفرمایید
راوی گوگولی
سوا و کوک رفتن تو آشپزخونه و خوراکی و شکلات و آبجو آوردن گذاشتن رو میز لی هم فیلم رو گذاشت
ساعت حدود ۳ شب بود که صحنه -۱۸ شده بود کوک یهو تلویزیون رو خاموش کرد
کوک / خب دیگه بریم بخوابیم
شوگا / موافقم
سوا / از اونجایی که ۵ تا اتاق داریم باید ۲ تا ۲تا بخوابیم
جیمی. و رزی ی اتاق
تهیونگ و لیسا ی اتاق
سولگی و شوگا هم ی اتاق
کوک و لی هم ی اتاق
منم تنها
کوک / ااااااا میشه من با تو باشم لطفا
لی / راست میگه کوک باتو علاقه نداریم شب پیشش باشم
کوک / منم
سوا / خیله خب بابا
راوی گوگولی
همه رفتن و خوابیدن
تو اتاق سوا و کوک
سوا رفت لبای خوا بشو پوشید و رفت به سمت تخت ار اونجایی که تخت ۲ نفره بود باید باهم میخوابیدن
کوک / تو بالا بخوام من پایین
سوا / نه برعکس
کوک / بیا باهم بخوابیم
اینو گفت و پاش گر کرد به لبه ی تخت و افتاد رو سوا
در همین هین یگ بوسه ی ریز هم اتفاق افتاد کوک سریع خودشو جمع جور کرد سوا هم تو شک بود و تکون نخورد
کوک / از. قصد نبود پام گرد کرد و .......
سوا / فهمیدم ولی میشه یک بار دیگه امتحان کنیم
کوک به سوا فرصت نداد تا ادامه ی حرفش رو بزنه خواست ببوستش که........
تا پارت بعد بای بای
شوگا / عالی
سوا/از اونجایی که ۳ تا ماشین داریم الان بریم
کوک / خرید نمیکنی
سوا / نه همه چی دارم
دیشب خوبه بودی دیدی
تهیونگ / کوک تو دیشب خونه ی سوا بودی
کوک / آره( نمیشه خونه ی منم بیای 🙂🥺)
راوی گوگولی
سوار ماشین شدن و به سمت خونه. ی سوا حرکت کردن بعد ۱۰ دقیقه رسیدن
داخل خونه
لی / چه فیلمی. بزارم
همه بغیر از شما و کوک / عاشقانه ۰۰۰۰۰کره ای
لی / باشه باشه
سوا / برای این تو مدرسه معروفیم که اینقدر هماهنگی
لی / درست میفرمایید
راوی گوگولی
سوا و کوک رفتن تو آشپزخونه و خوراکی و شکلات و آبجو آوردن گذاشتن رو میز لی هم فیلم رو گذاشت
ساعت حدود ۳ شب بود که صحنه -۱۸ شده بود کوک یهو تلویزیون رو خاموش کرد
کوک / خب دیگه بریم بخوابیم
شوگا / موافقم
سوا / از اونجایی که ۵ تا اتاق داریم باید ۲ تا ۲تا بخوابیم
جیمی. و رزی ی اتاق
تهیونگ و لیسا ی اتاق
سولگی و شوگا هم ی اتاق
کوک و لی هم ی اتاق
منم تنها
کوک / ااااااا میشه من با تو باشم لطفا
لی / راست میگه کوک باتو علاقه نداریم شب پیشش باشم
کوک / منم
سوا / خیله خب بابا
راوی گوگولی
همه رفتن و خوابیدن
تو اتاق سوا و کوک
سوا رفت لبای خوا بشو پوشید و رفت به سمت تخت ار اونجایی که تخت ۲ نفره بود باید باهم میخوابیدن
کوک / تو بالا بخوام من پایین
سوا / نه برعکس
کوک / بیا باهم بخوابیم
اینو گفت و پاش گر کرد به لبه ی تخت و افتاد رو سوا
در همین هین یگ بوسه ی ریز هم اتفاق افتاد کوک سریع خودشو جمع جور کرد سوا هم تو شک بود و تکون نخورد
کوک / از. قصد نبود پام گرد کرد و .......
سوا / فهمیدم ولی میشه یک بار دیگه امتحان کنیم
کوک به سوا فرصت نداد تا ادامه ی حرفش رو بزنه خواست ببوستش که........
تا پارت بعد بای بای
۱۵.۵k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.