ویو ات
ویو ات
داشتم میرفتن
رو مخم که داد زدم
ات: بسههه
ات: من برم ی المه کار دارم
پای خدا اینا چشونهههه
اجوما: بیا ظرفارو بشور
ات: یعنییی تو این خونه فقط منو میبینید برا ظرف شستننننن؟
اجوما: کارتو بکن
ات : واییییی
ویو کوک
کوک: خب کاری داشتی؟
ته: اوم اره
کوک: بگو
ته: جیمین امشب مهمونی گرفته
کوک: و..
ته: گف که تو و اتم بیایید برا همین اومد از ات بخوام که بام بیاد
کوک: ولی اون قراره با من بیاد شرمندت
ته: اخه چرا من اول گفتم
کوک: دیگه دیگه
ته: جهنم
کوک:..
ته: فعلا تا شب
کوک: بای
تهیونگ رفتو من رفتم پیش ات ببینم چیکار میکنه
نزدیک اشپز خونه شدم
ات: اخه یعنی من نبودم ظرفاتونپ کی میشست من نبودم مجزه میشد اصلا بقیه کجانن
ات: اون ارباب رو مخم که همیشه طلبماره اون از دیشب اینم از صبح خدا میدونم داستان شبم چیه
کوک: ات
ات: جیغغغغغغغغف
کوک: درد
ات: چرای خبر نمیدید
کوک: حالا هر چی بد با من بودی رو مخ ؟
ات: چیزههه
نزدیکش رفتم که تکه داد ب سینک از کمرش ب خودم چسبوندمش
کوک: میخوای داستان شبو بدونی؟
________________________
هعی چقدر خوابم میاد شما چطور؟
داشتم میرفتن
رو مخم که داد زدم
ات: بسههه
ات: من برم ی المه کار دارم
پای خدا اینا چشونهههه
اجوما: بیا ظرفارو بشور
ات: یعنییی تو این خونه فقط منو میبینید برا ظرف شستننننن؟
اجوما: کارتو بکن
ات : واییییی
ویو کوک
کوک: خب کاری داشتی؟
ته: اوم اره
کوک: بگو
ته: جیمین امشب مهمونی گرفته
کوک: و..
ته: گف که تو و اتم بیایید برا همین اومد از ات بخوام که بام بیاد
کوک: ولی اون قراره با من بیاد شرمندت
ته: اخه چرا من اول گفتم
کوک: دیگه دیگه
ته: جهنم
کوک:..
ته: فعلا تا شب
کوک: بای
تهیونگ رفتو من رفتم پیش ات ببینم چیکار میکنه
نزدیک اشپز خونه شدم
ات: اخه یعنی من نبودم ظرفاتونپ کی میشست من نبودم مجزه میشد اصلا بقیه کجانن
ات: اون ارباب رو مخم که همیشه طلبماره اون از دیشب اینم از صبح خدا میدونم داستان شبم چیه
کوک: ات
ات: جیغغغغغغغغف
کوک: درد
ات: چرای خبر نمیدید
کوک: حالا هر چی بد با من بودی رو مخ ؟
ات: چیزههه
نزدیکش رفتم که تکه داد ب سینک از کمرش ب خودم چسبوندمش
کوک: میخوای داستان شبو بدونی؟
________________________
هعی چقدر خوابم میاد شما چطور؟
۲۰.۳k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.