اونی چان من گیسوکمنده☆8
*بعد از چند دقیقه مایکی یه جلسه که نمیشه گفت سخنرانی میزاره و دقیقا مثل انیمه میگه دوتا از کاپیتانامون فلان شدن اره *
*وقتی ا/ت اسم ناهویا شنید چشماش گرد شد*
ا/ت: مایکی صبر کن داریمیگی به ناهویا حمله شده؟
مایکی: همینطور که گفتم به میتسویا و ناهویا دیشب حمله شده
*ا/ت بعد شنیدن این حرف سریع از اونجا میره سمت بیمارستان که ناهویا ببینه*
ا/ت: ناهویا حالت خوبهههه؟
ناهویا: برای چی اومدی این همه راه تا اینجا
ا/ت: زرافه مفت نزن حالت خوبه؟
ناهویا: آره خوبم ولی میتونستی زنگ بزنی
*ا/ت ژاکت سویا میگیره و میکشتش سمت بیرون از اتاق بیمارستان*
ا/ت: جنابعالی دیشب کدوم گورستونی بودی؟
سویا جوابی نمیدهد
*ا/ت موهاش رو میده پشت گوشش*
ا/ت: مهم نیست برگرد و مراقبش باش
*ا/ت از بیمارستان میره*
《کمک یادم رفته اما کی میمیره و چی میشه اگه اشتباه بود زمان ک میگفتم ببخشید😭😂》
*وقتی که مایکی رفته بود قبر برادرش رو ببینه با تاکیمیچی وقتی ایزانا دید ا/ت و اما و تاکمیچی فرستاد بیرون*
ا/ت: اما کی میخوای به دراکن بگی؟
اما: نمیدونم شاید یه زمان مناسب تر *وی لبخند میزند*.
ا/ت: اهوم باشه
*وقتی کیساکی با موتور میاد سمت اما تاکمیچی که جاخالی داد ول کنین ا/ت دست اما میکشه میه طرف دیگه و به اما ضربه نمیخوره*
ا/ت: کیساکی داری چه غلطی میخوری مرتیکه
*کیساکی با اون دراز فرار میکند*
ا/ت : اما حالت خوبه؟
اما: خوبم ممنونم
*ولی معلوم میشه یه ضربه کوچیکی به سرش خورده و اما بیهوش میشه و مثل انیمه مایکی اما رو کول میکنه میبره ولی ایندفعه ا/ت هم کنارشونه بعد که میرن بیمارستان همه داغون نشستن ولی اما به هوش میاد*
*دراکن رو داریم که مایکی داره میزنه*
ا/ت: دراکن بس کن
دراکن: چرا ازش مراقبت نکردی مایکی؟ *داد درنظر بگیرید*
ا/ت : دراکن همه داغونیم بس کن
*دراکن ادامه میده همچنان ا/ت میره سمت دراکن و بهش لگد میزنه و دراکن میوفته روی زمین*
ا/ت: بهت گفتم بس کنی *با چشمانی خفناک🫱🏻🫲🏼*
*اما به هوش میاد و هینا لو نمیده تاکمیچی از اینده اومده هااااا*
*مایکی و دراکن و ا/ت جان با موتور میرن سمت جایی که قرار بود با تنجیکو بجنگن*
*وقتی ا/ت اسم ناهویا شنید چشماش گرد شد*
ا/ت: مایکی صبر کن داریمیگی به ناهویا حمله شده؟
مایکی: همینطور که گفتم به میتسویا و ناهویا دیشب حمله شده
*ا/ت بعد شنیدن این حرف سریع از اونجا میره سمت بیمارستان که ناهویا ببینه*
ا/ت: ناهویا حالت خوبهههه؟
ناهویا: برای چی اومدی این همه راه تا اینجا
ا/ت: زرافه مفت نزن حالت خوبه؟
ناهویا: آره خوبم ولی میتونستی زنگ بزنی
*ا/ت ژاکت سویا میگیره و میکشتش سمت بیرون از اتاق بیمارستان*
ا/ت: جنابعالی دیشب کدوم گورستونی بودی؟
سویا جوابی نمیدهد
*ا/ت موهاش رو میده پشت گوشش*
ا/ت: مهم نیست برگرد و مراقبش باش
*ا/ت از بیمارستان میره*
《کمک یادم رفته اما کی میمیره و چی میشه اگه اشتباه بود زمان ک میگفتم ببخشید😭😂》
*وقتی که مایکی رفته بود قبر برادرش رو ببینه با تاکیمیچی وقتی ایزانا دید ا/ت و اما و تاکمیچی فرستاد بیرون*
ا/ت: اما کی میخوای به دراکن بگی؟
اما: نمیدونم شاید یه زمان مناسب تر *وی لبخند میزند*.
ا/ت: اهوم باشه
*وقتی کیساکی با موتور میاد سمت اما تاکمیچی که جاخالی داد ول کنین ا/ت دست اما میکشه میه طرف دیگه و به اما ضربه نمیخوره*
ا/ت: کیساکی داری چه غلطی میخوری مرتیکه
*کیساکی با اون دراز فرار میکند*
ا/ت : اما حالت خوبه؟
اما: خوبم ممنونم
*ولی معلوم میشه یه ضربه کوچیکی به سرش خورده و اما بیهوش میشه و مثل انیمه مایکی اما رو کول میکنه میبره ولی ایندفعه ا/ت هم کنارشونه بعد که میرن بیمارستان همه داغون نشستن ولی اما به هوش میاد*
*دراکن رو داریم که مایکی داره میزنه*
ا/ت: دراکن بس کن
دراکن: چرا ازش مراقبت نکردی مایکی؟ *داد درنظر بگیرید*
ا/ت : دراکن همه داغونیم بس کن
*دراکن ادامه میده همچنان ا/ت میره سمت دراکن و بهش لگد میزنه و دراکن میوفته روی زمین*
ا/ت: بهت گفتم بس کنی *با چشمانی خفناک🫱🏻🫲🏼*
*اما به هوش میاد و هینا لو نمیده تاکمیچی از اینده اومده هااااا*
*مایکی و دراکن و ا/ت جان با موتور میرن سمت جایی که قرار بود با تنجیکو بجنگن*
۶.۷k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.