part 12رویای اشنا
٪اره دارم میمیرم از گشنگی، از صبح دنبال کارای باند....(شوگا جلوی دهن تهیونگ رو گرفت)
☆منظورش باند برای زخم هست(😁)
+خب من میرم غذا درست کنم
ویو جونگ هوان
سریع رفتم توی اشپزخونه. واییی چرا رفتم تو بغل جونگ کوک داشتم از خجالت اب میشدم. که یه دفعه جونگ کوک اومد توی اشپز خونه
_اممم کمک نمیخوای؟
+چی؟ کی؟ من؟ نه ممنون(😁)
_اوکی من میرم بوکس تمرین کنم
+اوکی
جونگ کوک رفت منم تصمیم گرفتم نودل با دوکبوکی درست کنم
چند مین بعد...
غذا اماده شد و روی میز چیدم و به بقیه گفتم تا بیان. جونگ کوک هنوز داشت بوکس تمرین میکرد پس رفتم تا صداش کنم رفتم توی سالن ورزش، زیاد بزرگ نبود اما خفن بود اون طرف سالن جونگ کوک داشت به بوکس محکم ضربه میزد خیلی جذاب شده بود، وایی چی داری میگی
به طرف جونگ کوک رفتم و گفتم
+ام غذا حاضره😊
_واقعا مرسی بیا بریم
+اوکی
با جونگ کوک به طرف در عمارت رفتیم توی حیاط بودیم که گفت
_من همیشه برای اعضا غذا درست میکنم و الان حس خوبیه که میخوام دست پخت یه نفر غیر از خودمو بخورم
+پس باید دست پختت خوب باشه
_نظری ندارم ولی حتما یه بار برات کیمچی درست میکنم
+ممنون من الان کیمچی و نودل درست کردم
_واییی اینو گفتی بیشتر گشنم شد بیا تا اشپزخونه مسابقه بدیم
+اوکی
_1 2 3
سریع شروع به دویدن کردیم جونگ کوک زودتر از من رسید بقیه هن منتظر ما زودن اینقدر گشنه بودیم که سر میز حرفی نزدیم وقتی غذا خوردیم من و کوک ظرف هارو جمع کردیم وشستیم
_ممنون دست پختت خیلی خوبه
+ممنون. امم میای با بقیه فیلم ترسناک ببینیم
_اره
رفتیم و با بقیه جلوی تلویزیون نشستیم، من کنار جونگ کوک و یونجی کنار شوگا و کیونگ همکنار تهیونگ نشستیم. فیلم شروع شد...
ای پارت شرط نداره❤❤❤
☆منظورش باند برای زخم هست(😁)
+خب من میرم غذا درست کنم
ویو جونگ هوان
سریع رفتم توی اشپزخونه. واییی چرا رفتم تو بغل جونگ کوک داشتم از خجالت اب میشدم. که یه دفعه جونگ کوک اومد توی اشپز خونه
_اممم کمک نمیخوای؟
+چی؟ کی؟ من؟ نه ممنون(😁)
_اوکی من میرم بوکس تمرین کنم
+اوکی
جونگ کوک رفت منم تصمیم گرفتم نودل با دوکبوکی درست کنم
چند مین بعد...
غذا اماده شد و روی میز چیدم و به بقیه گفتم تا بیان. جونگ کوک هنوز داشت بوکس تمرین میکرد پس رفتم تا صداش کنم رفتم توی سالن ورزش، زیاد بزرگ نبود اما خفن بود اون طرف سالن جونگ کوک داشت به بوکس محکم ضربه میزد خیلی جذاب شده بود، وایی چی داری میگی
به طرف جونگ کوک رفتم و گفتم
+ام غذا حاضره😊
_واقعا مرسی بیا بریم
+اوکی
با جونگ کوک به طرف در عمارت رفتیم توی حیاط بودیم که گفت
_من همیشه برای اعضا غذا درست میکنم و الان حس خوبیه که میخوام دست پخت یه نفر غیر از خودمو بخورم
+پس باید دست پختت خوب باشه
_نظری ندارم ولی حتما یه بار برات کیمچی درست میکنم
+ممنون من الان کیمچی و نودل درست کردم
_واییی اینو گفتی بیشتر گشنم شد بیا تا اشپزخونه مسابقه بدیم
+اوکی
_1 2 3
سریع شروع به دویدن کردیم جونگ کوک زودتر از من رسید بقیه هن منتظر ما زودن اینقدر گشنه بودیم که سر میز حرفی نزدیم وقتی غذا خوردیم من و کوک ظرف هارو جمع کردیم وشستیم
_ممنون دست پختت خیلی خوبه
+ممنون. امم میای با بقیه فیلم ترسناک ببینیم
_اره
رفتیم و با بقیه جلوی تلویزیون نشستیم، من کنار جونگ کوک و یونجی کنار شوگا و کیونگ همکنار تهیونگ نشستیم. فیلم شروع شد...
ای پارت شرط نداره❤❤❤
۸.۰k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.