ویو. ات
ویو. ات
+امروز همون روز بود همون روزی که قراره برم مدرسه جدید خیلی خوشحالیم خیلی بگزریم صبح ساعت 8 از خواب پاشدم رفتم سرویس و کارای لازم رو کردم اومدم بیرون صبحونم رو خوردم حاضر شدم و راه افتادم سمت مدرسه
.
ویو. جیمین
) علامت جیمین _)
_امروز یه روز کوفتی دیگس که مجبورم صبحه زود برم مدرسه (بچها جیمین قلدر مدرسه هست با دوستاش)
_لباسام رو حاضر کردم چون حساسم یکی برام حاضر کنه
یه دوش ۱۰ مینی گرفتم اومدم بیرون موهام خشک کردم لباسام پوشیدم سوار ماشین قشنگم شدم و پیش به سوی مدرسه
......................
+ات. رسیدم مدرسه مدرسی خیلی خوشگلی بود خیلی بزرگتر از مدرسه قبلی من بود رفتم داخل مدرسه که دیدم داخلش قشنگ تر از این حرفاست رفتم تو سالن استراحت نشستم رو مبل که چند نفر اومدن گفتن
) علامت جیمین _علامت یونگی# علامت کاوین&)
_اووو دختر کوچولو فکنم تازه وارد باشی که جرعت کنی اینجا بشینی
+چطور مگه؟
_بزار شی فهم کنم اینجا جایی ماست و حق نداری بشینی...... و باید الان بری تا بد ندیذی
+چرا مثلن میخوایی چه غلتی کنی ها
+سالن استراحت واسه همست و همه میشینن پس من پا نمیشم (همه حرفاش با داد بود)
_اووو.... که اینطور جوجو فکنم تنت میخاره اره
#یونگی ولش کن جیمین فکنم تازه وارد باشه.
&راست میگه چون من تا حالا ندیدمش
_جیمین باشه ولش میکنم ولی دارم براش اونم یه کاری میکنم پشیمون شه این حرفا رو زده...
جیمین...
این حرفو گفتم و رفتم نمی دونم چرا ولی از یه طرف میخواستم اونطور بگم از یه طرف نمی دونم چرا ولی دودل بودم....
.
ات. ـ....
+واقعن با اون حرفی که زد تنم لرزید ولی من اسن ترسو نیستم هرکاری کنه صد برابرش رو براش میکنم اره همینطور تو ذهنم کلنجار میرفتم که یهو یه دختره اومد نشست پیشم....
( علامت یوجی@)
@سلام من یوجی هستم خوشحال میشم باهات دوست شم
+منم ات هستم از آشنایی باهاتون خوشبختم
@همچنین می تونم باهات راحت حرف بزنم دیگه
+بله هتمن مشکلی نیست
@واقعن چه دل جرعتی داری تو تازه واردی
+چطور... اره تازه واردم از بوسان اومدم
@منم از بوسان اومدم اینجا
+خوشبختم
@میگم دحتر بزار بهت بگم اونا کین اونا گروه قلدر هایی این مدرسن که همه ازشون حساب میبرن پس بهتره حواست رو جمع کنی زیاد دردسر درست نکنی مخصوصن همون دو دقیقه پیش که این حرفا رو به جیمین گفتی تن من حتی اونجا لرزید
+ولشون کن هیچ غلتی نمی تونن بکنن
@دیگه خود دانی
. .
ات
زنگ خورد رفتیم سر کلاس همه نشسته بودن که
استاد بچها امروز یه تازه وارد داریم
+امم سلام من کیم ات هستم و از آشنایی باهاتون خوشبختم
استاد. ات می تونی پیش رن بشینی
( بچها رن رقیب جیمین اینا هستش)
+رفتم نشستم کنارش یه پسرع خوشگل بود که مهوش شده بودم
(علامت رن *.)
) بچها دیگه جا نمیشه تا پارت بعد بای)
+امروز همون روز بود همون روزی که قراره برم مدرسه جدید خیلی خوشحالیم خیلی بگزریم صبح ساعت 8 از خواب پاشدم رفتم سرویس و کارای لازم رو کردم اومدم بیرون صبحونم رو خوردم حاضر شدم و راه افتادم سمت مدرسه
.
ویو. جیمین
) علامت جیمین _)
_امروز یه روز کوفتی دیگس که مجبورم صبحه زود برم مدرسه (بچها جیمین قلدر مدرسه هست با دوستاش)
_لباسام رو حاضر کردم چون حساسم یکی برام حاضر کنه
یه دوش ۱۰ مینی گرفتم اومدم بیرون موهام خشک کردم لباسام پوشیدم سوار ماشین قشنگم شدم و پیش به سوی مدرسه
......................
+ات. رسیدم مدرسه مدرسی خیلی خوشگلی بود خیلی بزرگتر از مدرسه قبلی من بود رفتم داخل مدرسه که دیدم داخلش قشنگ تر از این حرفاست رفتم تو سالن استراحت نشستم رو مبل که چند نفر اومدن گفتن
) علامت جیمین _علامت یونگی# علامت کاوین&)
_اووو دختر کوچولو فکنم تازه وارد باشی که جرعت کنی اینجا بشینی
+چطور مگه؟
_بزار شی فهم کنم اینجا جایی ماست و حق نداری بشینی...... و باید الان بری تا بد ندیذی
+چرا مثلن میخوایی چه غلتی کنی ها
+سالن استراحت واسه همست و همه میشینن پس من پا نمیشم (همه حرفاش با داد بود)
_اووو.... که اینطور جوجو فکنم تنت میخاره اره
#یونگی ولش کن جیمین فکنم تازه وارد باشه.
&راست میگه چون من تا حالا ندیدمش
_جیمین باشه ولش میکنم ولی دارم براش اونم یه کاری میکنم پشیمون شه این حرفا رو زده...
جیمین...
این حرفو گفتم و رفتم نمی دونم چرا ولی از یه طرف میخواستم اونطور بگم از یه طرف نمی دونم چرا ولی دودل بودم....
.
ات. ـ....
+واقعن با اون حرفی که زد تنم لرزید ولی من اسن ترسو نیستم هرکاری کنه صد برابرش رو براش میکنم اره همینطور تو ذهنم کلنجار میرفتم که یهو یه دختره اومد نشست پیشم....
( علامت یوجی@)
@سلام من یوجی هستم خوشحال میشم باهات دوست شم
+منم ات هستم از آشنایی باهاتون خوشبختم
@همچنین می تونم باهات راحت حرف بزنم دیگه
+بله هتمن مشکلی نیست
@واقعن چه دل جرعتی داری تو تازه واردی
+چطور... اره تازه واردم از بوسان اومدم
@منم از بوسان اومدم اینجا
+خوشبختم
@میگم دحتر بزار بهت بگم اونا کین اونا گروه قلدر هایی این مدرسن که همه ازشون حساب میبرن پس بهتره حواست رو جمع کنی زیاد دردسر درست نکنی مخصوصن همون دو دقیقه پیش که این حرفا رو به جیمین گفتی تن من حتی اونجا لرزید
+ولشون کن هیچ غلتی نمی تونن بکنن
@دیگه خود دانی
. .
ات
زنگ خورد رفتیم سر کلاس همه نشسته بودن که
استاد بچها امروز یه تازه وارد داریم
+امم سلام من کیم ات هستم و از آشنایی باهاتون خوشبختم
استاد. ات می تونی پیش رن بشینی
( بچها رن رقیب جیمین اینا هستش)
+رفتم نشستم کنارش یه پسرع خوشگل بود که مهوش شده بودم
(علامت رن *.)
) بچها دیگه جا نمیشه تا پارت بعد بای)
۲۵۱
۲۶ آذر ۱۴۰۳